نماز

نماز یعنی عشق به خدا

نماز

نماز یعنی عشق به خدا

سلام
نمــاز
نماز مهمترین اعمال دینى است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود ، عبادت هاى دیگر هم قبول مى شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمى شود . و همان طور که اگر انسان هرشبانه روز پنج نوبت در نهر آبى شستشو کند ، چرک در بدنش نمى ماند ، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک مى کند . سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند . کسى که نماز را پَست و سبک شمارد ، مانند کسى است که نماز نمى خواند ؛ پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم فرمودند : « کسى که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد ، سزاوار عذاب آخرت است ». روزى حضرت در مسجد تشریف داشتند ، مردى وارد و مشغول نماز شد ، رکوع و سجودش را کاملاً به جا نیاورد . حضرت فرمودند : « اگر این مرد در حالى که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است » . پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگى نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسى سخن مى گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقع نماز کاملاً به این مطلب توجه کند، از خود بى خبر مى شود، چنانکه در حال نماز تیر را از پاى مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانى که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هرمعصیتى را ترک کند . و همچنین سزاوار است کارهایى که ثواب نماز را کم مى کند بجا نیاورد ، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایى که ثواب نماز را زیاد مى کند به جا آورد ، مثلاً انگشترى عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید .

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

ر اساس روایات اسلامی هر قدر که نماز اول وقت به تأخیر بیفتد، از فضیلت آن کاسته می‌شود. اما این تأکید بر ادای فریضه نماز در اول وقت به چه دلیل است؟


نماز

علت فضیلت و ثواب نماز اول وقت

از جمله دلایل ثواب و فضائل نماز اول وقت، می توان به تصریح و تأکید قرآن بر محافظت از نماز (حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی، بقره، آیه 238) اشاره نمود که توصیه ای، علاوه بر دستور، به برپا داشتن آن است. (وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ، بقره، آیه 43)

روشن است که محافظت از نماز تنها از یک بُعد و جهت مقصود نبوده بلکه از جمیع جهات، مورد نظر آن است و یکی از آن جهات، رعایت وقت و اهتمام به اول وقت است که نشان از ارزش و اهمیت دادن به امر الهی می باشد و این امر، جدای از این حقیقت است که در خود وقت و زمان، حکمت ها و اسراری نهفته که قرار گرفتن در آن زمان و دقت در رعایت آن، می تواند مبدأ و تحقق بخشِ آثار فراوان و وصف ناپذیری در زندگی آدمی باشد.

بعلاوه اگر عمل به وظایف و تکالیف دینی، خصوصاً تکالیفی (همچون نماز و روزه و ...) که مقید به زمان خاصی هستند، دلیل بر ترجیح و برتری عاملِ آن نداشت و مکلف می توانست، در هر زمان و به میل خود آنها را بجای آورد، خداوند در قرآن از تعابیری نظیر؛ سابقوا الی مغفرة من ربکم ...، والسابقون السابقون اولئک المقربون و ... استفاده نمی کرد. پس سبقت گرفتن و قرار دادن درجه مقربون، برای سبقت گیرندگان در قرآن، در عوضِ انجام تکالیف و وظایف الهی در اول وقت آن و پیشی گرفتن از دیگران، گواهی دیگر بر ارزش و فضیلت نماز اول وقت است.

همچنین در کلام معصومان (علیهم السلام) نیز به فضیلت اول وقت تأکید و تصریح بسیاری شده است .

 

آثار و فوائد خواندن نماز اول وقت

امام صادق(علیه السلام) در این باره می‌فرمایند: «الصلوةُ تستحبُّ فی اَوَّلِ الأَوقاتِ»، خواندن نماز در اول وقت و در اولین فرصت، کاری مستحب و پاداش افزاست. (بحارالانوار، ج 80، ص 13) همچنین از آن حضرت نقل شده که نماز اول وقت، «خشنودی کردگار» را به همراه دارد.

برآورده شدن خواسته‌ها از دیگر اثرات و برکات خواندن نماز اول وقت است، چنانچه حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: «خداوند متعال با حضرت موسی(علیه السلام) تکلم کرد، حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: خدای من! کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا می‌کنم و بهشتم را برایش مباح می‌گردانم.» (بحارالانوار، جلد82، صفحه 204)

در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد

پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی را به اقامه‌کنندگان نماز اول وقت نوید می‌دهند و می‌فرمایند: «بنده‌ای نیست که به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می‌کنم: برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.» (سفینة البحار، جلد 2، صفحه 42)

درست است که اگر نمازگزار، نماز خود را در آخر وقت هم بخواند انجام وظیفه کرده است، اما از آنجا که کار، مربوط به پروردگار و بر کارهای دیگر مقدم است، چنانچه آن را بدون عذر به عقب بیندازد، مسئول است و باید پاسخگو باشد.

 

راه حلی برای خواندن نماز اول وقت

علم به تأثیر عبادات

شرط اصلی در اهمیت دادن به مسائل دینی، آگاهی و علم داشتن از تأثیراتی است که با رعایت این آموزه ها حاصل می شود. انسان موجودی است که در راه رسیدن به هدف از هیچ کوششی دریغ نمی کند مخصوصا اگر یقین داشته باشد و بداند که این هدف سعادت دنیوی و اخرویش را تأمین می کند، حاضر است برای رسیدن به آن از جانش نیز بگذرد.

این علم و یقین به تأثیرات آموزه های دینی از دو راه قابل کسب می باشد: راه اولی که انسان می تواند به یقین برسد، راه مطالعه، تحقیق و تفکر در منابع دینی اعم از قرآن و روایات می باشد که کسب علم از این طریق را علم حصولی گویند.

بندگی خدا

راه دوم که به علم حضوری معنا شده است، رسیدن به علم و یقین از راه عبادت و بندگی است. یعنی هرچه علم انسان نسبت به اهمیت کاری که انجام می دهد بیشتر باشد، از ذوق و اشتیاق بیشتری برای انجام آن برخوردار است و هرچه عباداتش را با نظم و اخلاص و تواضع بیشتری انجام دهد، تأثیرات آن را بیشتر مشاهده کرده و در نتیجه در انجام آن از ذوق و اشتیاق بیشتری برخوردار است.

انسان زمانی که بیمار می شود، برای رسیدن به بهبودی، تمامی دستورات پزشک را مو به مو عمل می کند و داروهای تلخ و بد مزّه ای را که هیچگاه حاضر به خوردنشان نبود، به راحتی می خورد، چرا که - یقین - دارد راه علاج بیماری و حاصل شدن بهبودی خوردن داروی تلخ و بد مزّه است. یقین و علم به این موضوع، داروی تلخ را شیرین می کند. علم به تأثیرات عبادات بالاخصّ نماز اول وقت نه تنها ذوق و اشتیاق انسان را در انجام آنها بیشتر می کند بلکه سختیها و دشواریهای مسیر را نیز هموار می کند.

 

نماز امام زمان در اول وقت

یکى از کسانى که حتما نماز خود را اول وقت مى خوانَد وجود نازنین امام زمان حضرت مهدى (علیه السلام ) روحى و ارواح العالمین لمقدمه الفداه مى باشد و غیر ممکن است ایشان نماز خود را در غیر وقت خودش ‍ اقامه نماید. و بعد از آن حضرت، افراد صالح و بندگان مخلص خداوندند که به انجام عبادت مبادرت می ورزند. بعضى از محدثان بزرگوار نقل کرده اند که : نماز اول وقت ، حتما بالا مى رود و اگر کسى نماز خود را در اول وقت بخواند ملائکه آسمان ، نماز او را با نماز امام زمان (علیه السلام) و افراد صالح خداوند، بالا مى برند و از فضل وجود و کرم خداوند دور است نمازى که با نماز امام زمان بالا رود و به آن توجه نکنند و آن را قبول ننمایند.

از مهم ترین عوامل بی توجهی به نماز و سستی در آن گناه است . حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان، از خدا اطاعت نمی کند

قرآن مجید، نماز اول وقت را یکى از صفات مۆمنان مى داند و مى فرماید: مۆمنان کسانى هستند که نمازهایشان را حفظ مى کنند. حفظ نماز به این است که نماز گزاران آن را از اول وقت به تأخیر نیندازند. (بخشی از کتاب سجاده عشق اثر نعمت الله صالحی حاجی آبادی)

 

برطرف کردن عوامل سستی در نمازاول وقت

سستی نسبت به نماز عوامل متعدد و فراوانی دارد که به مهم ترین آنها اشاره می شود :

1- همانطور که گفتیم عدم آگاهی لازم از آثار و خیرات و برکات نماز در زندگی فردی و اجتماعی و در تامین سعادت دنیا و آخرت انسان و نیز غفلت و فراموشی فلسفه و آثار نماز و عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز که باعث می شود توجّه به نماز در ما کمتر شود .

مهمترین مشکل ما با نماز این است که خود را نیازمند به نماز خواندن نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم ؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد . همه ی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او معشوق هستی است و نماز عشق بازی با این معشوق است و او با همه عظمت خود به ما اجازه داده که به دیدارش برویم، آیا در انجام آن کوتاهی خواهیم کرد؟

پیامبران

انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که «کفی بی عزا ً ان اکون لک عبدا ً و کفی بی فخرا ً ان تکون لی ربا ً»- برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند. و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان می گوید : «یخرون للاذقان سجدا – همه با کمال خضوع و فروتنی سر طاعت بر حکم آن فرود آورند».

2- از مهم ترین عوامل بی توجهی به نماز و سستی در آن گناه است .

حضرت حق (جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید؛ چرا که مطیع شیطان، از خدا اطاعت نمی کند. وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شود یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ی کافی نخواهد برد و از ذوق و اشتیاق لازم برای انجام عبادات بی بهره خواهد ماند. بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت می برد! بنابراین چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نسبت به نماز و رعایت آداب آن بی میل و رغبت شده.

برآورده شدن خواسته‌ها از دیگر اثرات و برکات خواندن نماز اول وقت است، چنانچه حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: خداوند متعال با حضرت موسی(علیه السلام) تکلم کرد، حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: خدای من! کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا می‌کنم و بهشتم را برایش مباح می‌گردانم

3- گرایش به سمت دنیا درست در مقابل گرایش به سمت خدا است. به هر مقدار که انسان به سمت دنیا می رود از خدا دور می گردد و برعکس. بنابراین باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقه ی قلبی به تمایلات نفسانی , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است و در اثر این محبت است که انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتی در نماز هم , تمام توجه کسی که محب دنیا است، به سمت دنیا و منابع آن خواهد بود و در نتیجه لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود .

4- از جمله مهمترین عامل سستی در نماز آسیب پذیری مقطع نوجوانی و جوانی است. این مقطع سنّی، مقطع حساس و بحرانی برای جوانان و نوجوانان است، مسایل و بحران های بلوغ از یک طرف، شکّ و تردیدهای مذهبی از طرف دیگر، ناپختگی و بی تجربگی و گرایش سریع به الگوهای غیرواقعی که اهل نماز نیستند، زمینه هایی است که در خود فرد وجود دارد و باعث می شود که جوانان و نوجوانان علاقة چندانی به نماز نداشته باشند. و در انجام آن نیز از خود کاهلی نشان دهند.

5- یکی از عوامل موثر در بروز این حالت بی حوصلگی و کم صبری است . انجام هر تکلیفی در آغاز راه , صبوری و استقامت می خواهد . امام خمینی(رحمة الله علیه) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند: یعنی انسان در فرمانبرداری حق تعالی، خوددار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگیرد، و افسار گسیخته نکند .

در حدیثی از امام علی(علیه السلام ) آمده است که فرمودند : کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد.

هر چند شاید مواظبت بر نماز اول وقت کار دشواری به نظر رسد اما با صبر بر انجام آن، و سعی در رعایت نماز اول وقت این کار نیز آسان و شیرین می شود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۰۸
محمد جواد آقایی میبدی

نماز جمعه، آیات، نماز عید فطر و قربان


آنچه در زیر می‌آید، دروس "پنجاه و پنجاه‌وپنجم" از جلد اول «رساله‌ی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است.

* نماز جمعه
* الف) حکم نماز جمعه
۱. نماز جمعه که در روزهای جمعه به جای نماز ظهر خوانده می‌شود در عصر حاضر (زمان غیبت امام(عج)) واجب تخییری است، ولی در این زمان که حکومت عدل اسلامی در ایران برپا است احتیاط مستحب آن است که حتی المقدور نماز جمعه ترک نشود.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif معنای واجب تخییری این است که مکلف در ادای فریضه‌ی واجب ظهر روز جمعه، بین خواندن نماز جمعه یا نماز ظهر مخیّر است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هر چند نماز جمعه در عصر حاضر واجب تخییری است و حضور در آن واجب نیست، ولی با توجه به فواید و آثار شرکت در آن، سزاوار نیست که مؤمنین خود را از برکات حضور در این نماز به صرف عذرهای واهی محروم سازند.                       
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif شرکت زنان در نماز جمعه اشکال ندارد و دارای ثواب جماعت است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif خودداری از شرکت در نماز عبادی سیاسی جمعه به صورت دائم، وجه شرعی ندارد و اگر ترک حضور و شرکت نکردن در آن به خاطر اهمیت ندادن به آن باشد شرعاً مذموم است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کسی که در نماز جمعه شرکت نکرده است می‌تواند نماز ظهر و عصر را در اول وقت بخواند و واجب نیست صبر کندتا نماز جمعه تمام شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اقامه‌ی نماز جماعت ظهر، همزمان با اقامه‌ی نماز جمعه در مکان دیگری نزدیک محل اقامه‌ی نماز فی نفسه اشکال ندارد و موجب براءت ذمه‌ی مکلف از فریضه‌ی ظهر جمعه می‌شود؛ زیرا در عصر حاضر، نماز جمعه واجب تخییری است، ولی با توجه به این که اقامه‌ی نماز جماعت ظهر در روز جمعه در مکان نزدیک محل اقامه‌ی نماز جمعه باعث تفرقه‌ی صفوف مؤمنین می‌شود و چه بسا در نظر مردم بی احترامی و اهانت به امام جمعه و کاشف از بی اعتنایی به نماز جمعه است، بنابراین سزاوار است که مؤمنین اقدام به انجام آن نکنند و بلکه در صورتی که مستلزم مفاسد و حرام باشد واجب است از اقامه‌ی آن اجتناب نمایند.

۲. نماز جمعه مجزی از نماز ظهر است. (به عبارت دیگر نماز جمعه جانشین نماز ظهر جمعه می‌شود).
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif نماز جمعه هر چند مجزی از نماز ظهر است، ولی خواندن نماز ظهر بعد از نماز جمعه از باب احتیاط اشکال ندارد، حتی اگر امام جمعه نماز ظهر را بعد نماز جمعه نخواند، و اگر بخواهد با مراعات احتیاط در خواندن نماز ظهر پس از خواندن نماز جمعه، نماز عصر را به جماعت بخواند احتیاط کامل این است که به کسی اقتدا نماید که نماز ظهر را احتیاطاً بعد از نماز جمعه خوانده است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif شرکت در نماز جمعه که از طرف دانشجویان شوراهای اسلامی در کشورهای اروپایی و غیر آنها برگزار می‌شود، و بیشتر شرکت‌کنندگان در آن و همچنین امام جمعه از برادران اهل سنت هستند برای حفظ وحدت و اتحاد مسلمانان اشکال ندارد و در این صورت خواندن نماز ظهر بعد از نماز جمعه واجب نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif نماز جمعه از مآموم مسافر صحیح و مجزی از نماز ظهر است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif مجروحان جنگی که قطع نخاع شده‌اند و قدرت نگهداری بول را ندارند جایز است در نماز جمعه شرکت کنند، ولی با توجه به این که بر آنان واجب است که بعد از وضو گرفتن بدون فاصله‌ی زمانی، شروع به خواندن نماز کنند، بنابراین وضو‌ی قبل از خطبه‌های نماز جمعه در صورتی برای خواندن نماز جمعه کافی است که بعد از وضو حدثی از آنان سر نزند.                                                 
* ب) شرایط نماز جمعه
۱. به جماعت خواندن.
۲. حداقل پنج نفر بودن، یک نفر امام و چهار نفر مأموم.
۳. رعایت تمام شرایطی که در نماز جماعت معتبر است، مثل اتصال صفوف.
۴. بین دو نماز جمعه، حداقل یک فرسخ فاصله بودن.
 
۱. به جماعت خواندن: از شرایط صحت نماز جمعه، این است که به صورت جماعت اقامه شود. نماز جمعه به نحو فرادی، هر چند در کنار کسانی که آن را به صورت جماعت بر گزار می‌کنند، صحیح نیست.
۳. رعایت تمام شرایطی که در نماز جماعت معتبر است، مثل اتصال صفوف: تمام شرایطی که در نماز جماعت باید رعایت شود در نماز جمعه هم معتبر است، مانند اتصال صفوف.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif امام جمعه باید عادل باشد، از این رو اقتدا به کسی که او را عادل نمی‌داند و یا در عدالت وی شک دارد صحیح نیست و نماز جمعه‌ی او هم صحیح نمی‌باشد، ولی حضور و شرکت در نماز جمعه برای حفظ وحدت اشکال ندارد، و در هر صورت - چه در نماز جمعه شرکت کند یا نکند-حق ندارد دیگران را ترغیب و تشویق به عدم حضور در نماز جمعه نماید.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر شک در عدالت امام جمعه یا یقین به عدم عدالت وی بعد از فراغ از نماز باشد، نمازهای خوانده شده صحیح است و اعاده‌ی آنها واجب نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif نصب امام جمعه به امامت جمعه اگر موجب وثوق و اطمینان مأموم به عدالت وی شود در صحت اقتدا به او کافی است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif صرف کشف خلاف چیزی که امام جمعه گفته، دلیل بر دروغگویی او نیست؛ زیرا ممکن است گفته‌ی او از روی اشتباه یا خطا و یا توریه باشد، و سزاوار نیست انسان به صرف توهم خروج امام جمعه از عدالت، خود را از برکات نماز جمعه محروم نماید.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif امام جمعه در هر نقطه از جهان اسلام را باید حاکم عادل اسلامی معین کند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif امام جمعه‌ی منصوب در صورت نبود مانع یا معارض جایز است نماز جمعه را در غیر از مکانی که برای آنجا نصب شده اقامه نماید.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif جایز است امام جمعه‌ی منصوب، شخصی را به عنوان جانشین موقت برای خودش انتخاب نماید، ولی بر امامت فرد نایب، احکام انتصاب از طرف ولی فقیه مترتب نمی‌شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اقامه‌ی نماز جمعه به امامت نایب امام جمعه‌ی منصوب و اقتدای امام منصوب به نایب خود اشکال ندارد.

۴. بین دو نماز جمعه حداقل یک فرسخ فاصله بودن: فاصله‌ی دو نماز جمعه باید کمتر از یک فرسخ نباشد که اگر در کمتر از یک فرسخ، دو نماز جمعه خوانده شود نماز اولی صحیح و دومی باطل است و در صورتی که مقارن هم اقامه شوند هر دو باطل می‌باشند.

* ج) وقت نماز جمعه
وقت نماز جمعه از اول زوال خورشید (اول ظهر) شروع می‌شود و احتیاط(واجب) آن است که آن را از اوایل عرفی وقت نماز ظهر در حدود یکی دو ساعت به تأخیر نیندازند.
 
* د) کیفیت نماز جمعه
۱. نماز جمعه دو رکعت است مانند نماز صبح، ولی دو خطبه دارد که توسط امام جمعه قبل از نماز ایراد می‌شود.
۲. مستحب است قرائت نماز جمعه بلند، و در رکعت اول سوره‌ی جمعه و در رکعت دوم، سوره‌ی منافقون خوانده شود، و همچنین مستحب است خواندن دو قنوت یکی در رکعت اول پیش از رکوع و دیگری در رکعت دوم پس از رکوع.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هرگاه کسی به خطبه‌های نماز جمعه نرسد و در نماز شرکت کند نماز او صحیح است حتی اگر امام را در رکوع رکعت آخر نماز جمعه درک نماید.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif عنوان ائمه مسلمین (که در خطبه‌ی دوم نماز جمعه، امام جمعه بر آنها درود می‌فرستد) شامل حضرت زهرای مرضیه(س) نمی‌شود و ذکر نام مبارک آن حضرت در خطبه‌ی نماز جمعه واجب نیست، ولی تبرک جستن به ذکر نام شریف آن حضرت اشکال ندارد بلکه امری پسندیده و موجب اجر و ثواب است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif خطبه‌های نماز جمعه را می‌توانند قبل از ظهر ایراد کنند، گرچه احتیاط(مستحب) آن است که قسمتی از آن در وقت ظهر باشد و احوط (احتیاط بیشتر) آن است که تماماً بعد از دخول وقت ایراد شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif چند نکته در ارتباط با نماز جمعه
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif نجام هر گونه کاری که منجر به بروز اختلاف بین مؤمنین و پراکندگی صفوف آنان شود جایز نیست، چه رسد به مثل نماز جمعه که از شعایر اسلامی و از مظاهر وحدت صفوف مسلمانان است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اقتدا در نماز عصر روز جمعه به غیر امام جمعه اشکال ندارد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اقتدا به امام جمعه در نماز جمعه برای خواندن نماز واجب دیگر از نظر صحت، محل اشکال است.
 

* نماز آیات
* الف) اسباب شرعی وجوب نماز آیات
نماز آیات در چهار صورت واجب می‌شود:
۱.کسوف خورشید، اگرچه مقدار کمی از آن گرفته شود.
۲. خسوف ماه، اگرچه مقدار کمی از آن گرفته شود.
۳. زلزله.
۴. هر حادثه‌ی غیر عادی که باعث ترس بیشتر مردم شود، مانند بادهای سیاه و یا زرد که غیر عادی باشند، تاریکی شدید، فرو رفتن زمین و ریختن کوه، صیحه‌ی آسمانی و آتشی که گاهی در آسمان ظاهر می‌شود.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در غیر از کسوف و خسوف و زلزله باید آن حادثه، موجب ترس و وحشت بیشتر مردم شود، و حادثه‌یی که ترس‌آور نباشد و یا موجب ترس و وحشت افراد نادری گردد، اعتبار ندارد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif وجوب نماز آیات مختص کسانی است که در شهر وقوع حادثه هستند و کسی هم که در شهر متصل به شهری که حادثه در آن رخ داده، به طوری که مانند یک شهر محسوب شوند، زندگی می‌کند حکم آنها را دارد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر مرکز زلزله نگاری، وقوع لرزشهای خفیف زمین را با ذکر تعداد آن در منطقه‌یی اعلام نماید، ولی فردی که در آنجا زندگی می‌کند هنگام وقوع زلزله و یا در زمان متصل به آن اصلاً آنها را احساس نکند، نماز آیات بر او واجب نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هر زلزله‌یی چه شدید و چه خفیف - حتی پس لرزه - اگر زلزله‌ی مستقلی محسوب شود، نماز آیات جداگانه‌یی دارد.

* ب) کیفیت نماز آیات
نماز آیات دو رکعت است که هر رکعت آن پنج رکوع و دو سجده دارد و به چند صورت می‌توان آن را به جا آورد:
۱. صورت اول: بعد از نیّت و تکبیرة الاحرام، حمد و سوره خوانده شود و به رکوع برود، سپس سر از رکوع برداشته و دوباره حمد و سوره را بخواند و به رکوع رود و باز سر از رکوع بردارد و حمد و سوره بخواند و به رکوع رود و سپس سر از رکوع بردارد و همین طور ادامه دهد تا یک رکعت پنج رکوعی که قبل از هر رکوعی حمد و سوره خوانده است انجام دهد، سپس به سجده رفته و دو سجده نماید و بعد برای رکعت دوم قیام کند و مانند رکعت اول انجام دهد و دو سجده را به جا آورد و بعد از آن تشهد بخواند و سلام دهد.
۲. صورت دوم: بعد از نیّت و تکبیرة الاحرام، حمد و یک آیه یا کمتر از آن  از سوره‌یی را قرائت کرده و رکوع کند، سپس سر از رکوع بردارد و آیه‌‌ی دیگری از آن سوره را بخواند و به رکوع رود، و بعد سر از رکوع برداشته و آیه‌ی دیگری از همان سوره را قرائت نماید و همین طور تا رکوع پنجم ادامه دهد تا سوره‌یی که پیش از هر رکوع، یک آیه از آن را قرائت کرده، قبل از رکوع آخر تمام شود، سپس رکوع پنجم را به جا آورد و به سجده رود و پس از اتمام دو سجده، برای رکعت دوم قیام نماید و حمد و آیه‌یی از یک سوره را بخواند و به رکوع برود و همین طور مانند رکعت اول ادامه دهد تا تشهد بخواند و سلام دهد و چنانچه بخواهد برای هر رکوعی به یک آیه از سوره‌یی اکتفا کند، نباید سوره‌ی حمد را بیش از یک مرتبه در اول آن رکعت بخواند.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif بنابر احتیاط واجب «بسم الله الرحمن الرحیم» را نمی‌توان یک قسمت از سوره به حساب آورد و با آن رکوع کرد.
۳. صورت سوم: یکی از رکعتها را به یکی از دو صورت و رکعت دیگر را به نحو دیگر به جا آورد.
۴. صورت چهارم: سوره‌یی را که آیه‌یی از آن در قیام پیش از رکوع اول خوانده، در قیام پیش از رکوع دوم یا سوم یا چهارم تکمیل نماید که در این صورت واجب است بعد از سر برداشتن از رکوع، سوره‌ی حمد را در قیام بعدی اعاده نموده و یک سوره یا آیه‌یی از آن را اگر پیش از رکوع سوم یا چهارم است، قرائت کند و در این صورت واجب است که آن سوره را تا قبل از رکوع پنجم به آخر برساند.


* نماز عید فطر و قربان
۱. نماز عید فطر و قربان در عصر حاضر (که زمان غیبت کبری است) واجب نیست، بلکه مستحب است.
۲. نماز عید فطر و قربان دو رکعت است، در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود، بعد دو سجده به‌جا آورد و برخیزد و در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع دو سجده به جا آورد و تشهد بخواند و سلام گوید.
۳. کوتاه یا طولانی خواندن قنوت‌های نماز عید اشکالی ندارد و موجب بطلان نماز نمی‌شود، ولی کم یا زیاد کردن تعداد آنها جایز نیست.
۴. نماز عید اقامه ندارد و اگر امام جماعت برای نماز عید اقامه به جا آورد به صحت نماز او و مامومین ضرری نمی‌رساند.
۵. جایز است نمایندگان ولی فقیه که از طرف وی مجاز در اقامه‌ی نماز عید هستند و همچنین ائمه‌ی جمعه‌ی منصوب از طرف او نماز عید را در عصر حاضر (که امام(عج) غایب است) به صورت جماعت اقامه نمایند، ولی احوط (وجوبی) این است که غیر آنان نماز عید را فرادی بخوانند و به جماعت خواندن آن به قصد رجا نه به قصد ورود اشکال ندارد. بلی اگر مصلحت اقتضا کند که یک نماز عید در شهر برگزار شود بهتر است که غیر از امام جمعه‌ی منصوب از طرف ولی فقیه کسی متصدی اقامه‌ی آن نشود.
۶. نماز عید قضا ندارد.
۷. تکرار نماز جماعت به خاطر مأمومین دیگر در نماز عید اشکال دارد.   
                                 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۰۷
محمد جواد آقایی میبدی

اوقات نمازهای یومیه

اوقات نمازهای یومیه

آنچه در زیر می‌آید، دروس "سی‌وپنجم، سی‌و‌ششم و سی‌وهفتم" از جلد اول «رساله‌ی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است.

* اهمیت نمازهای یومیه
۱. نمازهای روزانه‌یی که در پنج نوبت خوانده می‌شود از واجبات بسیار مهم شریعت اسلامی بوده و بلکه ستون دین است، و ترک یا سبک شمردن آن شرعاً حرام و موجب استحقاق عقاب است.
۲. نماز در هیچ حالی ترک نمی‌شود حتی در حال جنگ، بنابراین رزمنده‌یی که در جبهه به علت شدت درگیری قادر بر قرائت فاتحه یا سجده و یا رکوع نباشد، باید به هر نحوی که برایش امکان دارد نماز بخواند، و اگر قادر بر انجام رکوع و سجده نیست، ایما و اشاره به جای رکوع و سجود کافی است.

* تعداد نمازهای یومیه
نمازهای واجب یومیه
۱. نماز صبح: دو رکعت.
۲. نماز ظهر: چهار رکعت.
۳. نماز عصر: چهار رکعت.
۴. نماز مغرب: سه رکعت.
۵. نماز عشا: چهار رکعت.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در سفر، نمازهای چهار رکعتی (ظهر و عصر و عشا) دو رکعت خوانده می‌شود، خصوصیات و احکام آن خواهد آمد ان‌شاء الله تعالی.

* اوقات نمازهای یومیه
   http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif وقت نماز صبح
۱. وقت نمازصبح از هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب است.
۲. معیار شرعی در مورد وقت نماز صبح، فجر صادق است (نه کاذب)، و احراز آن موکول به تشخیص مکلف است.
۳. فرقی بین شبهای مهتابی و غیر مهتابی در طلوع فجر (وقت فریضه‌ی صبح) نیست، هر چند احتیاط در این زمینه خوب است.
۴. مقتضی است که مؤمنین محترم «ایدهم الله تعالی» جهت رعایت احتیاط در مورد وقت نماز صبح، حدود پنج الی شش دقیقه بعد از اذان صبح از رسانه‌ها شروع به ادای فریضه‌ی صبح نمایند.
۵. ملاک طلوع خورشید (پایان وقت نماز صبح) دیدن آن در افق مکان نمازگزار است نه رسیدن نور آن بر زمین.
   http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif وقت نماز ظهر
وقت نماز ظهر از اول ظهر (یعنی هنگامی که سایه‌ی هر چیزی پس از آن که بر اثر بالا آمدن آفتاب کاملاً کوتاه شد مجدداً به طرف مشرق شروع به زیاد شدن کند) است تا هنگامی که فقط به قدر نماز عصر تا غروب آفتاب وقت باقی مانده است.
   http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif وقت نماز عصر
وقت نماز عصر از هنگامی است که به قدر خواندن نماز ظهر، از ظهر گذشته تا غروب آفتاب.
   http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif وقت نماز مغرب
وقت نماز مغرب از هنگامی است که سرخی بعد از غروب آفتاب که از طرف مشرق بالا می‌آید زائل شود تا هنگامی که فقط به قدر نماز عشا تا نیمه شب مانده است.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif فاصله‌ی زمانی بین غروب خورشید و زوال حمره‌ی مشرقیه (از بین رفتن سرخی طرف مشرق بعد از غروب آفتاب) با اختلاف فصل‌های سال تفاوت می‌کند.
   http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif وقت نماز عشا
وقت نماز عشا از هنگامی است که به قدر خواندن نماز مغرب از اول وقت گذشته است تا نیمه شب.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif احتیاط (واجب) آن است که برای نماز مغرب و عشا و مانند اینها شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب کنند، بنابراین تقریباً یازده ساعت و یک ربع بعد از ظهر شرعی آخر وقت نماز مغرب و عشا است.
 
* احکام اوقات نماز
   http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif راههای شناخت وقت نماز
۱. خود انسان یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است.
۲. دو مرد عادل خبر دهند که وقت داخل شده است.
۳. مؤذن مورد وثوق و وقت شناس اذان بگوید.
توجه:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif تا یکی از راههای شناخت وقت نماز تحقق پیدا نکند ورود در نماز جایز نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است، ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است.
   http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif معیار در احراز دخول وقت، حصول اطمینان برای مکلف است، بنابراین:
۱. رسانه‌های گروهی که اوقات شرعی هر روز را یک روز قبل از آن اعلام می‌کنند، اگر برای مکلف اطمینان به دخول وقت بیاورد می‌تواند بر آن اعتماد کند.
۲. هرگاه با شروع اذان، برای مکلف اطمینان حاصل شود که وقت نماز داخل شده است صبر کردن تا پایان اذان لازم نیست، و می‌تواند نماز را شروع کند.
۳. مکلف باید در مورد اوقات نمازهای یومیه همان افق محل سکونت خود را رعایت کند.
۴. صرف یکی بودن مقدار تفاوت بین دو منطقه در طلوع فجر یا زوال آفتاب یا غروب خورشید، مستلزم اتحاد در سایر اوقات نیست، بلکه غالباً مقدار اختلاف بین شهرها در اوقات سه‌گانه با هم تفاوت دارد، مثلاً اگر بین دو استان در وقت ظهر بیست و پنج دقیقه تفاوت است در وقت نماز صبح و مغرب این مقدار تفاوت می‌کند (ممکن است کمتر یا بیشتر از بیست و پنج دقیقه باشد).
۵. کسی که به اندازه‌ی خواندن یک رکعت از نماز وقت دارد، باید نماز را به نیت ادا بخواند، ولی نباید عمداً نماز را تا آن وقت به تأخیر بیندازد، و در صورت شک در این که وقت، لااقل به مقدار یک رکعت باقی است یا خیر، باید نماز را به قصد مافی الذمّه به جا آورد.
۶. بعد از داخل شدن وقت دو نماز (ظهر و عصر یا مغرب و عشا) مکلف در خواندن هر دو نماز پشت سر هم به صورت جمع و یا خواندن هر یک در وقت فضیلت خود مخیّر است.
۷. مستحب است انسان، نماز را در اول وقت بخواند، و در دستورهای اسلامی در این مورد سفارش مؤکدی شده است، و اگر در اول وقت نتواند، ‌هر چه نماز را نزدیکتر به اول وقت بخواند بهتر است، مگر آن که تأخیر نماز از جهتی بهتر باشد، مانند این که بخواهد نماز را به جماعت بخواند.
۸. اگر طلبکار طلب خود را مطالبه می‌کند، در صورتی که انسان توانایی دارد باید اول بدهی خود را بدهد و سپس نماز بخواند، و همچنین است در صورتی که کار واجب فوری دیگری پیش‌آمد کند. بلی در صورتی که وقت نماز تنگ شده باشد باید اول نماز بخواند.

* ترتیب در بین نمازها
۱. نماز ظهر و عصر باید به ترتیب خوانده شود یعنی اول نماز ظهر، بعد نماز عصر. همچنین باید در میان نماز مغرب و عشا نیز ترتیب رعایت شود، و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر یا عشا را پیش از نماز مغرب بخواند باطل است.
۲. هرگاه کسی بر اثر اشتباه یا غفلت، نماز دوم را بر اولی مقدم داشته، مثلاً نماز عشا را جلوتر از مغرب خوانده و بعد از تمام شدن نماز متوجه شده نماز او صحیح است.
۳. اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که قبلاً نماز ظهر را خوانده است، باید این نماز را بشکند و بعد از آن نماز عصر را بخواند، و همینطور است در نماز مغرب و عشا.
۴. اگر به خیال این که نماز ظهر را خوانده است به نیت نماز عصر مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که قبلاً نماز ظهر را نخوانده است، در صورتی که در وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، باید بلافاصله نیت خود را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و پس از آن، نماز عصر را به جا آورد، و اگر این اتفاق در وقت مخصوص به نماز ظهر یعنی به قدر چهار رکعت از اول ظهر افتاده باشد احتیاط واجب آن است که نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند ولی بعداً هر دو نماز (ظهر و عصر) را به ترتیب به جا آورد، و همین تکلیف در مورد نماز مغرب و عشا نیز هست.

* اذان و اقامه
۱. مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه‌روز، اذان و اقامه بگویند، و این استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب مخصوصاً نماز جماعت، مورد تأکید است، ولی در دیگر نمازهای واجب، مانند نماز آیات اذان و اقامه وارد نشده است.
۲. اذان ۱۸ جمله است به این ترتیب:                                 
۱. «اَللهُ اَکْبَرُ» چهار مرتبه (یعنی خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید)
۲. «اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه (یعنی گواهی می‌دهم غیر از خداوند یکتا معبود دیگری نیست)
۳. «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» دو مرتبه (یعنی گواهی می‌دهم که محمد(ص) فرستاده‌ی خدا است)
۴. «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ» دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی نماز)
۵. « حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ» دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی رستگاری)
۶. «حَیَّ عَلَی خَیْرِالْعَمَلِ» دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی بهترین کارها)
۷. «اَللهُ اَکْبَرُ» دو مرتبه (یعنی خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید)
۸. « لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه (یعنی هیچ معبودی جز خداوند یکتا نیست)
۳. اقامه ۱۷ جمله است به این ترتیب که همه چیزش، مانند اذان است جز این که در اول آن فقط دو مرتبه «اَللهُ اَکْبَرُ» می‌گویند و در آخر آن یک مرتبه «لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ»، و بعد از گفتن «حَیَّ عَلی خَیْرِالْعَمَلِ» دو مرتبه «قَدْ قامَتِ الصَّلاةِ» (یعنی نماز بر پا شد) اضافه می‌شود.

چند نکته در ارتباط با اذان و اقامه
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif گفتن «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ» (یعنی گواهی می‌دهم علی(ع) ولی خدا بر همه‌ی خلق است) جزو اذان و اقامه نیست، ولی به عنوان شعار تشیع خوب  و مهم است و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اذان اعلامی (که برای اعلام دخول وقت گفته می‌شود) در اول وقت نمازهای واجب یومیه، و تکرار آن با صدای بلند از طرف شنوندگان از مستحبات شرعی مؤکد است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اذان گفتن به صورت دسته جمعی در معابر عمومی، اگر موجب سد معبر و یا اذیت دیگران نشود اشکال ندارد. 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اذان گفتن بر بالای بام به نحو متعارف به خصوص برای نماز صبح اشکال ندارد، هرچند بعضی از همسایگان اعتراض کنند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif پخش اذان به نحو متعارف برای اعلام داخل شدن وقت نماز صبح به وسیله‌ی بلندگو اشکال ندارد، ولی پخش آیات قرآنی و دعا و غیر آن از بلند گوی مسجد، اگر موجب اذیت همسایگان شود، توجیه شرعی ندارد و بلکه دارای اشکال است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اذان زن برای مردان نامحرم کفایت نمیکند و برای مردان محرم محل اشکال است (یعنی اگر مردی که محرم اوست، اذان زن را بشنود به احتیاط واجب اذان از او ساقط نمی‌شود).
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۰۵
محمد جواد آقایی میبدی

 

1. نمازهاى واجب یومیه

2. نمازهاى واجب غیریومیه

3. بخشى از افعال نماز

                    الف) تکبیرة الاحرام

                    ب) قرائت حمدو سوره

                    ج) رکوع و سجود

                    د) تشهد و سلام

 

 

1. نمازهاى واجب یومیه:

 

نام نمازها

          * نام تمام نمازها را ذکر کرده و بگویید هر کدام از آنها چند رکعت است؟آیادرقرآن به آنها اشاره اى شده است؟

          * نمازها به دو قسمِ واجب و مستحب تقسیم مى شوند.

نمازهاى واجب شش تا است: 1. نماز یومیه که در مجموع 17 رکعت است: نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر چهار رکعت، نماز عصر چهار رکعت، نماز مغرب سه رکعت و نماز عشا چهار رکعت.

2. نماز آیات: دو رکعت.

3. نماز میت.

4. نماز طواف واجب خانه کعبه: دو رکعت است، که بعد از طواف واجب خوانده مى شود.

5. نماز قضاى پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است. تعداد رکعات آن بستگى دارد که پسر بزرگ تر چند رکعت از نمازهاى قضا شده پدر را یقین دارد که به همان مقدار بر او واجب است.

6. نمازى که به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب مى شود; تعداد رکعات هم بستگى دارد که هنگام نذر، اجاره، قسم و یا عهد، چند رکعت در نظر گرفته شده است.

نمازهاى مستحبى فراوان است، که در توضیح المسائل مراجع بزرگوار آمده است.[1]

          قرآن به نمازهاى یومیه به صورت کلى اشاره کرده; از جمله درآیات: نساء، آیه103; هود، آیه114; اسراء، آیه78 و... و در آیه 84 سوره توبه به نمازمیت اشاره اى شده است و نیز درباره نمازهاى مستحبى در آیات: مزمل، آیه2; طور، آیه49; زمر، آیه9; انسان، آیه26 و... به نماز نافله شب اشاره کرده است که در پرسش هاى دیگر تفصیل هریک خواهد آمد.

 

عدم ذکرجزئیات نمازدرقرآن

          * چرا جزئیات نماز در قرآن کریم ذکر نشده است؟

          * 1. قرآن کریم کتاب هدایت و راهنمایى انسان ها به سوى کمال است (بقره، آیه2). قرآن فقط کتاب احکام یا عقاید و... نیست که به تمام جزئیات مسائل فقهى و احکام شرعى و... بپردازد.

          2. قرآن کریم، با توجّه به سخنان و روایات پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت گرامى آن حضرت(علیهم السلام) تفسیر مى شود; چنان که خداوند متعال مى فرماید: (...وَ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ); ... و ما این ذکر ]قرآن[ را بر تو نازل کردیم، تا آن چه به سوى مردم نازل شده است، براى آنها تبیین کنى، شاید اندیشه کنند.

          بنابراین، تبیین جزئیات و بازگو کردن مسائل ریز عبادى و فقهى و... بر عهده پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام)است که فقها، دانشمندان اسلامى و کارشناسان مباحث اسلامى، با توجّه به منابع اسلامى (کتاب، سنت، عقل و اجماع) مسائل شرعى و اسلامى را استخراج مى کنند مثلاً وقتى به وسیله آیات، نماز بر پیامبر واجب مى شود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نماز مى ایستند و مى فرماید: ببینید من چگونه نماز مى خوانم شما هم همین گونه نماز بخوانید.[2]

 

فلسفه اختلاف تعداد رکعت هاى نمازها

          * فلسفه اختلاف تعداد رکعت هاى نمازها چیست؟

          * در مورد فلسفه احکام، به طور کلّى و اختلاف در عدد رکعت نمازها، به طور خاصّ، باید به موارد ذیل، توجه شود:

1ـ همه اَحکام الهى، داراى حکمت بوده و بر اساس مصلحت یا دفع مفسده است، ولى ممکن است براى ما مشخَّص نباشد.

2ـ اَحکام دین، دو دسته اند: الف) فلسفه و حکمت آنها بیان شده است; مانند نماز (عنکبوت، آیه45) و شراب (مائده، آیه91). ب) فلسفه آن بیان نشده است; مانند اختلاف رکعت نمازها.

3ـ این که سبب بیان نشدن علل و حکمت هاى بعضى از اَحکام مانند اختلاف عدد رکعت نمازها چیست، چند احتمال وجود دارد:

الف) براى امتحان بندگان، و معلوم شدن این که آیا بدون چون و چرا، از او اطاعت مى کنند یا نه، باشد; مانند عدد فرشتگان نگهبان جهنم که به تصریح قرآن براى امتحان است(مدثر، آیه30و31).

ب) فواید و آثار بعضى احکام، تنها مربوط به این دنیا نیست تا ما بتوانیم به آن پى ببریم، بلکه بسیارى از آنها، در جهان آخرت تأثیر دارد و ما، تا خود وارد آن جهان نشویم، نمى توانیم به آثار آنها دست یابیم.

ج) اگر پزشک بگوید از این قرص، صبح دو عدد، ظهر و عصر و عشا، چهار عدد و مغرب، سه عدد بخورید، آیا سبب این دستور را مى پرسیم؟ سبب نپرسیدن، این است که ما، به او اعتماد داریم و مى دانیم، حتماً به نفع ما دستورى را داده است; این که خداوند نماز صبح را دو رکعت و ظهر، عصر و عشاء را چهار رکعت و نماز مغرب را سه رکعت قرار داد، نیز ازهمین قبیل است.

3. بخشى از افعال نماز

 

الف) نیت و تکبیرة الاحرام

 

1/الف) نیت

اخلاص در نیت

          * راه هاى رسیدن به خلوص کدامند؟

          * «اخلاص» ضد «ریا» است. براى رسیدن به مقام اخلاص در دو مرحله باید تلاش کرد: یکى از نظر فکر و اندیشه، دیگرى در مقام عمل. ریشه «ریا» حبّ دنیا و فراموشى آخرت و اندیشه نکردن در پاداش هاى الهى و تأمّل نکردن در آفت هاى دنیاپرستى است. آبشخورِ صفتِ رذیله «ریا» نفاق و دو رویى است; امام صادق(علیه السلام)فرمود: (الریاء شجرة لاتثمر إلاّالشرک الخفى و أصلها النفاق); ریا و ظاهرسازى درختى است که میوه اى جز شرک خفى ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است.[3]

          بنابراین علاج ریا بى ارتباط با علاج نفاق نیست. یکى از راه هاى علاج ریا، توجه به آثار و عقوبات آن است که مى تواند مانع به وجود آمدن و رشد این صفت زشت شود. قرآن در آیات متعددى به نکوهش ریاکار مى پردازد و او را بى بهره و زیان کار معرفى مى کند: بقره، آیه264; نساء، آیه38 و 142; انفال، آیه47 و ماعون، آیه6و7.

          روایات نیز چهره اى زشت از ریاکار ترسیم کرده اند و به شدت سرزنش نموده اند. پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)فرمود: ریاکار در قیامت با چهار نام صدا زده مى شود: اى کافر! اى فاجر! اى حیله گر! اى زیان کار! عملت نابود شد و اجرت باطل گشت! پاداش خود را از کسى بخواه که عملت را براى او انجام دادى![4]

          از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سؤال مى شود: نجات در چیست؟ آن حضرت فرمود: در این است که شخص از عملى که براى عبادتِ خدا انجام مى دهد، مردم را در نظر نگیرد.[5]

          توجّه به اسباب و انگیزه هاى ریا مى تواند در دفع صفت ناپسند ریا مؤثر باشد. عامل اصلى ریا دوست داشتن ستایش و گریز از نکوهش مردم و طمع به مال و منافع آنان است. اگر کسى بداند که چیزى زیان آور است، هیچ گاه آن را دوست نخواهد داشت. توجه به این که ریا چه زیان هایى براى انسان به دنبال خواهد داشت و چگونه صفا و پاکى او را از بین خواهد برد و او را از توفیق در این دنیا و قرب و منزلت در پیشگاه خدا محروم خواهد ساخت، نیز توجه به اندک بودن متاع دنیا و زوال پذیر بودن آن و دائمى بودن پاداش الهى و نعمت هاى اخروى و هم چنین توجه به این که انسان ریاکار همیشه در حال اضطراب و تشویش است (چون به دست آوردن رضایت و خشنودى مردم بسیار دشوار است ـ اگر نگوییم ناممکن است ـ و نیز ترس و واهمه ریاکار از فاش شدن اسرار و برملا شدن نیات) مى تواند در نجات انسان ریاکار از بلاى «ریا» مؤثر باشد.

          توجه به نشانه هاى «ریا» انسان را از وجود چنین صفتى و زوال آن با خبر مى کند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: سه نشانه براى شناسایى ریاکار وجود دارد: وقتى مردم او را مى بینند، به نشاط مى آید و اگر تنها و دور از چشم مردم باشد، کسل و بى حال مى شود و دوست دارد که او را در تمام کارهایش ستایش کنند.[6]

          قرآن مجید (اسراء، آیه84) و روایات اسلامى، به کم تر چیزى به اندازه اخلاص نیت اهمیت داده اند; تا آن جا که آن را عامل اصلى پیروزى در دنیا و آخرت شمرده اند. اصولاً از نظر اسلام هر عمل عبادى بدون اخلاص نیت بى ارزش است. براى پاک و خالص گردانیدن اخلاص، بهترین راه برطرف کردن موانع آن است. اخلاصْ موانع و آفات آشکار و نهان دارد; برخى بسیارى قوى و خطرناک و برخى ضعیف تر است. مهم ترین مانع اخلاص، ریاکارى است; شیطان به وسوسه هاى خود و آلوده کردن عمل انسان به ریا از راه هاى گوناگون و بسیار پیچیده، خلوص را از عمل انسان مى گیرد.

          یکى دیگر از موانع، هواى نفس است که سرچشمه اخلاص را تیره مى سازد; حضرت على(علیه السلام)مى فرماید: چگونه توانایى بر اخلاص دارد کسى که هواى نفس بر او غالب است.[7]

هم چنین براى خلوص داشتن در عبادت، باید دامنه آرزوهاى دور و دراز را جمع نمود; حضرت على(علیه السلام)مى فرماید: (قلِّل الامال تخلص لک الاعمال)[8].

          پس از تفکر در فواید و آثار و برکات اخلاص و کارهایى که از روى خلوص نیت انجام مى گیرد، باید در مقام عمل به تمرین پرداخت و با سعى و تلاش، از کارهایى که به اخلاص نیت صدمه مى زند، پرهیز نمود و کارهایى را که در خلوص نیت نقش دارند، انجام داد.[9]

 

2/الف) تکبیرة الاحرام

ذکر تکبیرة الاحرام

          * آیه 78 سوره انعام: (إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَـوَ تِ وَالاَْرْضَ حَنِیفًا وَمَآ أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ) را باید در نمازهاى واجب قبل از تکبیرة الاحرام بگوییم یا بعد از نیت و تکبیرة الاحرام؟

          * مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام، شش تکبیر گفته شود و در فاصله هاى معین بین این تکبیرها دعاهاى نقل شده را بخواند و پس از گفتن تکبیرة الاحرام بگوید: (وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض عالم الغیب و الشهاده حنیفاً مسلماً و ما انا من المشرکین، ان صلاتی و نسکى و محیاى و مماتی للّه رب العالمین، لاشریک له و بذلک امرتُ و انا من المسلمین)، سپس استعاذه کند و به قرائت حمد بپردازد.[10]

ب) قرائت حمد و سوره

 

سوره هایى که در نماز مى توان خواند

          * کدام یک از سوره هاى قرآن باید در نماز خوانده شود؟ چرا؟

          * در رکعت اول و دوم نمازهاى واجب یومیه، انسان باید ابتدا حمد و بعد از آن یک سوره تمام، از سوره هاى قرآن کریم را بخواند; البته جز چهار سوره اى که آیه سجده واجب دارد (سوره هاى نجم، علق، سجده، فصلت). اگر کسى در نماز یکى از چهار سوره اى را که سجده واجب دارد، به عمد بخواند، نمازش باطل است. بنابر نظر بعضى مراجع، سوره «ضحى» و «انشراح» و هم چنین سوره «فیل» و «قریش» یک سوره حساب مى شود; به این معنا که اگر سوره «ضحى» را خواند، باید سوره «انشراح» را هم دنبال آن بخواند و اگر سوره «فیل» را خواند، سوره «قریش» را هم بخواند تا یک سوره تمام به شمار آید.[11]

          علت این که ما نماز را این گونه مى خوانیم آن است که پیامبر اکرم و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به این صورت خوانده اند و ما نیز در این گونه مسائل به سیره و روش آنها اقتدا مى کنیم; با این کیفیت نماز خواندن و احکام آن از حکیمى دانا و متعال براى هدایت و رسیدن به کمال انسان ها بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و انسان گرچه فلسفه و حکمت آن را نداند، ولى باید به آنها عمل کند.[12]

 

علت خواندن سوره حمد در نماز

          * چرا سوره شریف فاتحه را باید در نمازهایمان بخوانیم؟ و سوره اى دیگر جاى گزین آن نمى شود؟

          * قرآن کریم، فقط کلیات دین را مطرح کرده است و جزئیات و تفسیر آیات، به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) سپرده شده است، در روایات چنین آمده است:

          1. از امام باقر(علیه السلام) درباره حکم کسى که در نمازش «فاتحة الکتاب» قرائت نکرده بود، سؤال شد; حضرت فرمود: (لاصلاة له إلاّ ان یقرأ بها); نمازش، نماز شمرده نمى شود، مگر این که در آن «فاتحة الکتاب» را قرائت کند.

          2. در روایت دیگر مى فرمایند: (کل صلاة لایقرأ فیها بفاتحة الکتاب فهى خداج); هر نمازى که در آن «فاتحة الکتاب» خوانده نشود، ناقص است.[13]

          3. امیرالمؤمنین امام على(علیه السلام) مى فرمایند: هر گاه تکبیر افتتاح را گفتى، پس سوره حمد را قرائت کن و سوره دیگرى که به آن اجازه داده شده، همراه آن بخوان... .[14]

          4. امام رضا(علیه السلام) مى فرمایند: گفته شده در نماز حمد خوانده شود نه سوره دیگر، زیرا هیچ سوره اى جامع تر از سوره حمد نیست... .[15]

          امام خمینى در تفسیر سوره شریف «حمد» مى فرماید: این سوره شریف مشتمل است بر عمده مقاصد الهیّه در قرآن شریف، زیرا که اصل مقاصد قرآن کریم تکمیل معرفة الله و تحصیل توحید است; پس جمیع مقاصد کتاب الهى و قرآن کریم برگشت به مقصد واحد مى کند و آن حقیقت توحید است که هدف نهایى و مقصد همه انبیاى عظام(علیهم السلام) است و حقایق توحید نیز در آیه مبارکه «بسم الله»... نهفته شده است، لذا این آیه شریفه، اعظم آیات الهیه و مشتمل بر تمام مقاصد کتاب الهى است و چون «باء» ظهور توحید و نقطه زیر آن سرّ آن است، پس تمام کتاب قرآن کریم ظهوراً و سراً در «باء» موجود است و انسان کامل یعنى وجود مبارک رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) که همان نقطه سرّ توحید است و در عالم، آیه و نشانه اى بزرگ تر از آن وجود مبارک نیست; چنان که در حدیث وارد است.[16] هر چه در تفسیر این آیه سخن گفته شود اندک است، چرا که معروف است: «امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از سر شب تا صبح براى «ابن عباس» از تفسیر «بسم الله» سخن مى گفت، صبح شد در حالى که از تفسیر «باء» آن فراتر نرفته بود».[17] در فضیلت این سوره مبارکه سه روایت را نقل مى کنیم:

          1. از امام صادق(علیه السلام) از «بسم الله...» سؤال شد; فرمودند: (الباء بهاءالله، والسین سناءالله، و المیم ملک الله،...); «باء» نشانه عظمت و کمال خداوند متعال است و «سین» نشانه بلندى و رفعت مقام خداوندى است و «میم» نشانه فرمان روایى خداوند متعال است و... .[18]

          2. ابن عباس از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) چنین نقل کرده است: براى هر چیز اساسى است و اساس قرآن «فاتحه» است و اساس «فاتحه» «بسم الله الرحمن الرحیم» است.

          3. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به جابربن عبدالله انصارى فرمود: اى جابر! آیا برترین سوره اى که خدا در کتابش نازل فرموده به تو بیاموزم؟ جابر عرض کرد: آرى، پدر و مادرم فداى تو باد! اى رسول خدا! آن را به من بیاموز. پس رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) سوره «حمد» (ام الکتاب) را به او تعلیم داد و فرمود: اى جابر! آیا آگاهت سازم از این سوره؟ عرض کرد: چرا، پدر و مادرم فداى تو باد! یا رسول الله! از آن مرا با خبر ساز. فرمود: آن شفاى هر دردى است جز مرگ.[19]

 

معناى صراط مستقیم در سوره حمد

          * منظور از «صراط مستقیم» در سوره حمد چیست؟ اگر مراد، اسلام یا قرآن یا راه بهشت باشد، «صراط مستقیم» درباره نمازگزاران و مؤمنان ـ که به سوى آن هدایت یافته اند ـ چه مفهومى خواهد داشت؟ آیا این، تحصیل حاصل نیست؟

          * الف) کلمه «صراط» در لغت، به معناى «طریق و سبیل» آمده است، امّا از نظر عرف و اصطلاح قرآن کریم، به معناى «خداپرستى و دین حق و پاى بند بودن به دستورهاى خداوند متعال» است. در آیه صدوشصتویک سوره انعام، به این معنا اشاره شده است. چون راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست.

          بنابراین، «صراط مستقیم»، همان دین و آیین الهى در جنبه هاى عقیدتى و عملى است و به همین دلیل، نزدیک ترین راه ارتباط با خدا است. در این که بعضى مفسران «صراط مستقیم» را به اسلام، یا قرآن، یا پیامبر و امامان(علیهم السلام) معنا کرده اند، باید گفت: بازگشت همه این معانى به همان دین و آیین الهى در جنبه هاى اعتقادى و عملى است.

          پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است: صراط مستقیم، راه پیامبران است; همانان اند که مشمول نعمت هاى الهى شده اند.[20] در روایات دیگر، صراط مستقیم، امیرالمؤمنین على(علیه السلام) یا شناخت امام(علیه السلام)شمرد شده است.

          بازگشت همه اینها، دعوت به همان دین و آیین الهى است. اگر در این عالم، به راه راست نبوّت و طریق مستقیم ولایت، قدم زده باشیم و از جاده ولایت على بن ابى طالب(علیه السلام) انحراف و لغزش پیدا نکرده باشیم، در گذشتن از پل صراط در آخرت مشکلى نخواهیم داشت. در زیارت جامعه آمده است: (أنتم السبیل الأعظم و الصراط الأقوم); شمایید راه بزرگ و استوار خدا.

          بنابراین، هر کس در این دنیا، در صراط ایشان قرار بگیرد و استقامت داشته باشد و پایش نلرزد، در آخرت نیز نخواهد لغزید و مانند برق جهنده، از آن مى گذرد. اگر در این عالم، مستقیم حرکت کنیم، از پل صراط آخرت هم، مستقیم عبور مى کنیم و به چپ یا راست ـ که افتادن به هلاکت و جهنّم است ـ متمایل نمى شویم.

          ب) تقاضا و طلب کردن هدایت و بر «صراط مستقیم» بودن، از طرف مؤمنان و حتّى پیامبران و امامان(علیهم السلام)تحصیل حاصل نیست، زیرا:

اولا: «صراط مستقیم» و آیین حق الهى، مراتب و درجاتى دارد که همه افراد، در پیمودن این درجات، یک سان نیستند; به عبارتى دیگر، «صراط مستقیم»، امرى نسبى است.

          بنابراین، انسان، هر مقدار از این درجات را طى کند، باز هم، درجات بالاتر و والاترى وجود دارد که انسان با ایمان، از خدا مى خواهد تا او را به آن درجات هدایت کند.

ثانیاً: براى انسان ها ]غیر از معصومان(علیهم السلام)[ هر لحظه، بیم لغزش و انحراف در این مسیر هدایت، وجود دارد; به همین سبب انسان ها، باید خود را در اختیار پروردگار بگذارند و تقاضا کنند، که آنان را در راه راست ثابت قدم نگه دارد.

          انسان، لحظه به لحظه، نیازمندِ دریافت هدایت است، زیرا در مسیر معنوى ارتباط با خداوند متعال، حتماً در طول زمان، موانعى مانند: کژى ها، ظلم ها، ناپاکى ها و ...، ایجاد خواهد شد و پیوندش را از آن منبع هدایت، قطع خواهد کرد و همانْ لحظه انحراف از صراط مستقیم خواهد بود. پس ما با گفتن: (اهدنا الصراط المستقیم) از خدا طلب مى کنیم که این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.

          ثالثاً: چون هدایت، همان پیمودن طریق نامحدود تکامل است و انسان، به تدریج مراحل نقصان را در آن، پشت سر مى گذارد، بنابراین جاى تعجّب نیست که حتّى پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) نیز از خدا، تقاضاى هدایت در «صراط مستقیم» را بکنند، چون تنها خداوند متعال، کمال مطلق است و غیر او، همه، در مسیر تکامل هستند، پس چه مانع دارد که آنان نیز درجات بالاترى را از خداوند متعال تقاضا بکنند؟[21]

 

حکم آمین گفتن بعد از حمد

          * رادیو قرآن عربستان حدیثى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به دین مضمون نقل کرد: هر گاه امام جماعت در پایان سوره حمد (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّآلِّینَ) مى گوید، ملائکه آسمان «آمین» مى گویند و هر کس به نحوى «آمین» بگوید که صدایش را تا صف جلو نماز جماعت بشنوند، تمام گناهان گذشته اش آمرزیده مى شود و راویان حدیث را نیز «عبدالله بن عمر و ابوهریره» گفته اند. آیا این حدیث نزد فقهاى شیعه نیز اعتبارى دارد یا خیر؟

          * به چند دلیل این حدیث نزد فقهاى شیعه اعتبارى ندارد:

          1. از امامان معصوم(علیهم السلام) روایتى بر تأیید گفتن «آمین» بعد از «ولاالضالّین» نمى یابیم، بلکه دستور به ترک آن داده اند; امام صادق(علیه السلام) به جمیل مى فرماید: (إذا کنت خلف امام فقرأ الحمد و فرغ من قراءتها فقل أنت «الحمدلله رب العالمین» و لاتقل آمین); هنگامى که پشت سر امام جماعت ایستاده اى و او سوره حمد مى خواند و آن را به اتمام رسانید بگو: «الحمدلله ربّ العالمین» ولى «آمین» نگو.[22]

          2. امام صادق(علیه السلام) گفتن «آمین» بعد از «ولاالضالّین» را از یهود و نصارى مى داند.

          3. اجماع علماى شیعه در این باره با مستند قرار دادن روایات از امامان معصوم(علیهم السلام) بر بطلان نماز ]در صورت گفتن «آمین»[ فتوا داده اند.

          افزون بر آن چه گذشت تکلیف ما در نماز خواندن سوره قرآن و قرآن بودن آیات مى باشد و حتى ]به قول برخى از فقها[ اگر آیات به قصد دعا، خوانده شوند، نماز باطل است[23] و اگر هنگام قرائت سوره حمد در نماز قصد دعا نماید، نمازش باطل است.

          از طرفى، احادیثى که اهل تسنن براى جواز آمین گفتن به آن تمسک مى کنند، جعلى و ساختگى مى باشد و راوى آن (ابوهریره) به اعتراف و اقرار بزرگان اهل تسنن (خلیفه دوم)، انسان دروغ گویى بوده است; چنان که عمر بن خطاب بر ضد ابوهریره شهادت داد که او دشمن خدا و مسلمانان است و او را خیانتکار دانسته و او را ده هزار دینار جریمه و ملزم به پرداخت آن کرد و او را از حاکمیت بحرین کنار گذاشت.[24]

روایت مذکور (غیرمعتبر بودن ابوهریره) در منابع اهل تسنن نیز آمده است.[25]

 

مخاطب «قل» در سوره توحید

          * دلیل این که در بعضى آیات قرآن کریم، فعل «قل» خطاب به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است، چیست؟ چرا «قل» هم جزء آیه و قرآن محسوب شده است؟ در بعضى آیات نیز عملى است که به خود حضرت بر مى گردد; مثلاً (قل اعوذ برب الناس). پس در این آیات، «قل» به چه دلیل ذکر شده است؟

          * الف) ذکر کلمه «قل» در آیات قرآن کریم، براى حفظ اصالت قرآن و نقل عین کلماتى است که بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)وحى شده است; به عبارت دیگر، نشان مى دهد که حضرت هیچ گونه تغییرى در الفاظى که برایشان وحى شده نمى دادند و حتى کلمه «قل» را که خطاب پروردگار متعال به او است، عیناً ذکر مى کردند و به همین دلیل نیز کلمه «قل» جزء آیه محسوب مى شود.

          ب) خطابات قرآن کریم، هر چند در ظاهر، متوجه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)است، ولى مفهوم عامى دارد که شامل همه مسلمان ها مى شود (جز موارد معدودى که دلیل بر اختصاص آن به حضرت وجود دارد) و به آنها یاد مى دهد که چگونه به وظایف خود عمل نمایند. در آیه یاد شده در پرسش نیز سخن را به شخص پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)ـ که سرمشق و مقتدا و پیشواى مردم است ـ متوجه کرده و به دیگران مى آموزد که به هر حال، هرگز نباید مغرور شد و خود را بى نیاز از پند و موعظه و امدادهاى غیبى الهى دانست، بلکه باید همیشه به او پناه برد و با هوشیارى مراقب وسوسه هاى شیطانى بود. بنابر این چون قرآن کتاب همیشگى و براى همه انسان ها است پیام او نیز فراگیر است; یعنى هم انسان هاى زمان نزول و هم آیندگان را مشمول خطاب خود مى داند; مثل این که هم اکنون از ملکوت نازل شده و با جامعه سخن مى گوید. قرآن لحظه به لحظه و براى فرد فرد در حال نزول است.[26]

پس مى توان گفت: کلمه «قل» در نماز خطاب به هیچ کس نیست، زیرا گوینده و نمازگزار از این کلمه قصد «انشاء» و یا «اخبار» ندارد و در جایى مخاطب لازم است، که چنین قصدى در کار باشد; بر این اساس کلمه «قل» صرفًا به عنوان قرائت ـ که از واجبات نماز است ـ گفته مى شود(البته همراه با حضور قلب و توجه به معانى).

 

حکم خواندن ترجمه نماز درقرائت

          * آیا در قرآن کریم، درباره مسلمانانى که به زبان عربى آشنایى ندارند، آمده است که ترجمه نماز را بگویند یا خیر؟ آیا صحیح است که شخص، نماز بخواند و نداند چه مى گوید؟

          * چنین مطلبى در قرآن نیامده است، بلکه مراجع معظم تقلید تصریح دارند: مکلف (عرب و غیرعرب) باید تمام ذکرهاى نماز را صحیح و به صورت عربى تلفظ کند و اگر مکلف، الفاظ عربى را نمى داند، باید یاد بگیرد و افرادى که قدرت یادگیرى کلمات را ندارند، بیشتر از توان یادگیرى آنها خواسته نشده و معذور مى باشند.[27] علت عربى خواندن نماز در پرسش بعدى خواهد آمد.

          شایان ذکر است که بین اصول عقاید و اعمال تعبدى (مانند: نماز، روزه، حج و...) فرق است، چرا که باید همه افراد (عرب و غیرعرب) به اصول عقاید اسلام آگاهى و فهم کامل داشته باشند، امّا در اعمال تعبدى، این آگاهى و فهم شرط نیست; در امور تعبدى، شخص بعد از پذیرش الوهیت خدا و... با دلیل و برهان، خود را موظف به بندگى مى داند و اوامر را آن گونه که دستور داده شده انجام مى دهد.

          بنابراین، صحت نماز، منوط به دانستن معناى آن نیست و دانستن معناى آن باعث بهره مندى بیشتر از نماز و توجه به خدا مى شود و یاد گرفتن معناى نماز که در یک صفحه کتاب خلاصه مى شود، به قدرى ساده و آسان است که ممکن است آن را در یک ساعت، براى تمام عمر یاد گرفت.[28]

 

فلسفه خواندن نماز به زبان عربى

          * چرا نماز را به عربى مى خوانیم؟

          * 1. به عربى خواندن نماز یکى از نشانه هاى جهانى بودن دین اسلام است که همه انسان ها باید در پیشگاه خداوند متعال با یک زبان تکلم کنند و این رمز وحدت و نشانه یگانگى مسلمانان است; افزون بر این خواندن نماز به یک صورت معین، آن را از خطر تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بى اساس ـ که بر اثر مداخله افرادِ غیر متخصص به هنگام ترجمه آن به زبان هاى دیگر رخ مى دهد ـ نگاه مى دارد و به این وسیله روح این عبادت محفوظ مى ماند.[29]

2. وجوب عربى خواندن نماز در ذکرهایى است که واجب است. بنابراین در ذکرهاى مستحب و دعاهایى مستحبى که مثلا در قنوت خوانده مى شود، نظر مراجع معظم تقلید فرق مى کند و بعضى از آنان خواندن این ذکرها را با زبان غیرعربى هم جایز مى دانند.

 

رعایت تجوید درنماز

          * آیا در خواندن قرائت نماز رعایت تجوید لازم است؟

          * رعایت تجوید لازم نیست، ولى باید کلمات و حروف را طورى ادا کند که عرف عرب آن را صحیح بداند، هر چند رعایت دستورهاى تجوید بهتر است.[30]

 

تلفظ مخارج حروف

          * اگر کسى که به علوم تجویدى آگاهى کامل دارد، ولى بنا به عللى هم چون افتادن دندان هاى ثنایاى جلو و... نتواند برخى حروف را صحیح تلفظ کند، خواندن قرآن و نماز او چه حکمى دارد.

          * در مورد صحیح خواندن قرآن: از آن جا که خواندن قرآن واجب نیست، مشکلى نیست و اگر هم نمى توانند صحیح بخوانند در حدّى که مقدورشان مى باشد بخوانند; بنابراین گفته اند: حتى اگر نمى توانند قرآن بخوانند، مستحب است قرآن را باز نموده، به خطوط قرآن نگاه کنند. در روایتى بیان شده که اگر کسى نتواند قرآن را صحیح تلاوت کند، فرشتگان آن را تصحیح کرده، صحیح آن را در نامه عمل ثبت مى کنند.[31]

          درباره نماز نیز اگر مراد از عدم امکان تلفظ صحیح، عدم رعایت برخى از مواردى است که علماى تجوید مى گویند که اشکالى ندارد و رعایت برخى از محسنات قرائتى که علماى تجوید مى گویند، در نماز واجب نیست.[32] ولى اگر به گونه اى باشد که نماز را غلط بخواند، در نماز جماعت شرکت کند یا از دندان مصنوعى استفاده کند.[33] البته در این باره شایسته است چنین فردى با دفتر مرجع تقلید خودش مکاتبه کند.

 

          * درباره تلفظ «ص» در «اللّه الصمد» ـ که در حال نماز قرائت مى شود ـ اختلاف است; بعضى مى گویند: حرف «صاد» یعنى «اللّه الصمد»; ولى بعضى مى گویند: تلفظ آن به صورت «سْ» یعنى «اللّه السّمد» است که تماس سر زبان با بالاى دهان مى باشد; لطفاً بفرمایید کدام درست است؟

          * حرف «صاد» مانند «س» تلفظ مى شود; در عین حال، صدا پر حجم و درشت مى شود و فرقى بین حرف «ص» در «الصمد» و سایر کلمات نیست. درباره طریقه تلفظ حرف «ص» چند دیدگاه وجود دارد. براى آگاهى بیشتر مى توانید به کتاب معرفى شده در پاورقى رجوع کنید.[34]

 

          * منظور از آیه 110 سوره اسراء: (لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا); نمازت را با آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن. چیست؟

          * بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر (و هم چنین تسبیحات اربعه) را آهسته بخوانند.[35]

یکى از دلیل هاى مراجع در این مسئله روایاتى است که از معصومین(علیهم السلام) رسیده و در کتاب هاى فقهى بررسى شده است.[36] هم چنین فتواى فقها در این مسئله ربطى به این آیه ندارد، چون جهر و اخفاتى که در این مسئله وجود دارد، غیر از جهر و اخفاتى است که در آیه از آن نهى شده است; آنچه در نماز صبح و مغرب و عشا فقها فرموده اند جوهر داشتن صداست، نه بلند کردن صدا و آنچه در نماز ظهر و عصر فرموده اند، جوهر نداشتن صدا است، نه آن که حتى خود انسان هم صدایش را نشنود.[37] ولى آنچه در آیه مطرح شده غیر از این دو است مى فرماید: نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن و میان این و آن راهى میانه جوى.

پس آیه ربطى به این مسئله فقهى ندارد، بلکه از افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن نهى مى کند.[38]

          ممکن است مقصود آیه این باشد که: همه نمازها را بلند نخوان و یا همه را آهسته نخوان، بلکه راه میانه را انتخاب کن و بعضى نمازها را بلند و بعضى را آهسته بخوان. بنابراین هیچ منافاتى بین فتواى فقها در این مسئله با آیه مذکور وجود ندارد.[39]

 

لزوم خواندن الفاظ و اذکار نماز

          * آیا مى توان بدون تکان دادن لب ها و از ته دل نماز خواند؟

          * خیر، زیرا یکى از واجبات نماز «ذکر» است. «ذکر» همان عبارت ها، جمله ها، کلمات و حروف خاصى است که در جاى جاى نماز باید ادا شود و این امر بدون تکان دادن زبان و لب ها محقق نمى شود. بلکه اگر کسى استثناءً لال است احکام ویژه خود را دارد; مثلاً با اشاره باید نماز بخواند و... .

خداوند متعال مى فرماید: (لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا)[40]; نمازت را با آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن.

          بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر (و هم چنین تسبیحات اربعه) را آهسته بخوانند.[41]

          از مجموع آیه فوق و فتواى فقهاى بزرگ استفاده مى شود که نماز باید خوانده شود و تمامى حروف از مخارج خودش ادا شود. بنابراین چون نمى توان بدون حرکت زبان و لب ها حروف و کلمات را ادا کرد نماز خواندن به این شکل یا از ته دل باطل است.[42]

 

 

ج) رکوع و سجود

 

1/ج) رکوع

فلسفه یک رکوع و دو سجده

          * چرا در نمازها یک رکوع و دو سجده انجام مى دهیم؟

          * روایات اسلامى به نکته هایى در همین زمینه اشاره کرده اند که به نمونه اى از آنها اشاره مى کنیم:

          1. از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به همین پرسش، نقل شده است که فرمودند: چون نماز عبارت است از رکوع و سجود و تفاوتى میان این دو نیست، لکن چون رکوع عمل شخص ایستاده و سجده عمل شخص نشسته مى باشد و نماز نشسته نصف نماز ایستاده است، از این رو مى بایست عمل نشسته دو چندان شود تا با عمل ایستاده برابر گردد، لذا سجده تکرار مى شود تا با تعداد رکوع برابر شود.[43]

          2. هنگامى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به معراج تشریف بردند، بادیدن عظمت پروردگار، به سجده رفتند. هنگامى که سر از سجده برداشتند بار دیگر عظمت پروردگار را دیدند و به سجده رفتند، از این جهت دو سجده در نماز واجب شد.[44]

          3. فردى از امیرالمؤمنین على(علیه السلام) پرسید: معناى دو سجده چیست؟ حضرت فرمودند: سجده اوّلى تأویلش این است که وقتى سر برخاک مى گذارى یعنى خدایا! از همین خاک مرا خلق کردى و چنان چه سربرداشتى یعنى از همین خاک مرا بیرون آورى، وقتى براى بار دوم سر بر خاک نهادى معنایش این است که خداوندا! مرا به همین خاک دوباره باز خواهى گرداند و چون سربرآورى یعنى از همین خاک دوباره خارج خواهى ساخت.[45] قرآن نیز به همین مطلب اشاره دارد(طه، آیه 55).

 

          * به چه دلیل خواندن قرآن در رکوع و سجود مکروه است؟

          * کراهت خواندن قرآن در رکوع و سجود به علت این است که در روایات از آن نهى شده از جمله: حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: چند نفر نباید قرآن بخوانند، رکوع کننده و سجده کننده در نماز، کسى که در دست شویى و حمام است، کسى که جنب است ]و[، زنانى که عذر شرعى دارند.[46]

 

2/ج) سجده

سجده بر مهر

          * چراشیعیان برخاک سجده مى کنند؟ فلسفه استفاده ازمهر چیست؟ آیا درقرآن آیه اى در این باره وجود دارد؟

          * (وَ للَّهِ یَسجُدُ مَن فى السمَوَتِ وَ الأَرْضِ طوْعاً وَ کَرْهاً وَ ظِـلــلُهُم بِالْغُدُوِّ وَ الاَصالِ)[47]; تمام کسانى که در آسمان ها و زمین هستند -از روى اطاعت یا اکراه- و هم چنین سایه هایشان، هر صبح و عصر براى خدا سجده مى کنند.

          همه مسلمانان اتفاق نظر دارند بر این که سجده بر زمین و آن چه از آن مى روید ]به استثناى خوردنى ها و پوشیدنى ها[ جایز است، اما آن چه در آراى فقهاى مذاهب پنج گانه مورد اختلاف واقع شده، سجده بر اشیاى دیگرى علاوه بر زمین و روییدنى ها است;[48] بنابراین چه شیعه و چه اهل سنت زمین را محل سجده مى دانند، لکن شیعه معتقد است که در حال نماز باید بر زمین یا آن چه که از آن مى روید (مشروط به آن که خوردنى یا پوشیدنى نباشد) سجده کرد و سجده بر غیر این دو در حال اختیار صحیح نیست. مستند شیعه روایت هایى است که فقها به آنها استناد کرده اند.[49]

          در میان اهل سنت نیز روایت هاى بسیارى به چشم مى خورد که بر وجوب سجده بر زمین دلالت دارند،[50]ولى در این میان روایت هایى وجود دارد که بر جواز سجده بر غیر زمین نیز دلالت دارد و شیعه آنها را بر موارد ضرورت و موارد خاصى هم چون ناتوانى، سرما، گرما و مانند آن حمل مى کنند، ولى اهل سنت آن را به نحو مطلق و در همه موارد مى دانند.[51]در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: (جُعِلَتْ لى الأرض مسجداً و طهوراً); زمین براى من محل سجده و طهارت (تیمم) قرار داده شده.[52]از امام صادق(علیه السلام) نیز روایتى در این زمینه وارد شده است.[53]

          سیره مسلمانان نیز در زمان حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) سجده بر زمین مسجد بود که از سنگ ریزه ها مفروش شده بود. آنان هنگام گرمى هوا که سجده بر سنگ هاى داغ مشکل بود. سنگ ریزه ها را به دست مى گرفتند تا خنک شود و به هنگام نماز بر آن سجده کنند.[54]

          این احادیث همگى گواه آن است که مسلمانان در ابتدا بر سنگ و خاک سجده مى کردند و آنان هرگز بر فرش و لباس و گوشه عمامه سجده نمى کردند، ولى بعدها به پیامبر ابلاغ شد که بر حصیر و بوریا نیز مى توان سجده کرد. روایت هاى متعددى از سجده پیامبر بر حصیر و بوریا حکایت مى کند.[55] بر این اساس، شیعه امامیه پیوسته بدین اصل مقید بوده که تنها فقط مى توان بر زمین و یا روییدنى هاى غیر خوردنى و... سجده کرد; افزون براین بى تردید وقتى مسلمانان بالاترین قسمت بدن خود یعنى پیشانى را بر پست ترین اشیاى زمین قرار مى دهند، نهایت تواضع و فروتنى و عبودیت را در برابر خداوند یکتا به نمایش مى گذارند. در روایات نیز آمده است که «سجده» بر خاک نهایت تواضع را مى رساند.[56]

          بنابراین براى ابراز نهایت عبودیت و بندگى در مرحله نخست هیچ چیز سزاوارتر از سجده بر زمین نیست و پس از آن آن چه در زمین مى روید، اما پوشیدنى ها و خوردنى ها چون مربوط به امور دنیوى اند و در واقع معبود دنیاپرستان هستند نمى توانند بیانگر عبودیت و بندگى در برابر خداوند یکتا باشند.از این روست که شیعه سجده را تنها بر زمین و آن چه بر آن مى روید جایز دانسته و روییدنى ها، پوشیدنى ها و خوراکى ها را استثنا کرده است و علت این که مهر را براى سجده انتخاب کرده، این است که اولا: مهر، موضوعیت ندارد واز آن جا که پیدا کردن زمین پاک و آماده براى سجده گاهى مشکل است، مهرى از خاک ساخته مى شود، تا همیشه در دست رس انسان باشد.

          ثانیاً: تربت امام حسین(علیه السلام) از میان آن چه سجده بر آن صحیح است، داراى خصوصیت بوده و بر اساس روایات و سیره عملى اهل بیت(علیهم السلام)بر دیگر خاک ها، سنگ، چوب و مانند آن، ترجیح داده شده است.[57] در روایتى در استحباب سجده مى خوانیم: (لایسجد الاّ على تربة الحسین(علیه السلام)); امام صادق(علیه السلام) سجده نمى کرد مگر بر تربت امام حسین(علیه السلام).[58] آن چه گفته شد، در روایات آمده بود، در قرآن کریم آیه اى که درباره سجده بر خاک نازل شده باشد وجود ندارد، و پاسخ این پرسش و امثال آن بر اساس روایت هاى اسلامى و سیره عملى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) به دست مى آید.

          اگر چه کتاب هر دو فرقه (شیعه و سنى) قرآن است، ولى همان طور که مى دانید در قرآن غالباً به کلیات مسایل پرداخته شده و تفسیر قرآن و شرح جزییات احکام به عهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و... گذاشته است. از آن جا که منابع و طریق حدیثى اهل سنّت با ما تا حدود زیادى متفاوت است، آنان تنها از رسول خدا و صحابه روایت مى کنند، ولى شیعه از رسول خدا و امامان(علیهم السلام) حدیث نقل مى کنند. لذا گاهى اختلاف هایى در جزئیات احکام و تفسیر آیات پیش مى آید که بررسى بطلان یا صحت گفتار و روش آنها، مجال دیگرى را مى طلبد.

 

سجده بر خاک نهایت عبودیت

          * چرا وقتى انسان، نماز مى خواند، باید سر خود را بر مهر بگذارد؟ در صورتى که مهر، همانند بت است؟ چرا خداوند شىء مخصوصى را براى سجده کردن خویش، قرار نداده است؟

          * با توجه به آیه 15 رعد، معیار در تشخیص این که سجده، براى خدا یا غیرخدا (مانند بت و امثال آن) است، نیت و انگیزه شخص سَجده کننده است. این موضوع با آن چه بر آن سجده مى کنند هیچ ارتباطى ندارد; در صورتى که این عمل به انگیزه عبادت و کرنش در برابر خداوند، انجام شود (رعد، آیه15 و حج، آیه77) سجده براى خدا است. ممکن است شخصى بر خاک پیشانى بساید، ولى چون نیتش غیرخدا بوده، عملش چیزى جز شرک و بت پرستى نیست.[59]

          سجده بر زمین است; یعنى بر سنگ و خاک. از آن جا که در همه جا، خاک تمیز و پاک یافت نمى شود، مقدارى خاک به صورت مهر ساخته شده است.

سنگ و خاک «مسجود علیه» است نه «مسجود له» (بر آن سجده مى شود، به آن سجده نمى شود). گاه به غلط تصور مى شود که شیعه براى سنگ سجده مى کند! در حالى که او، بسان همه مسلمانان، تنها براى خدا سجده کرده و به عنوان اظهار خضوع و تذلل در پیشگاه الهى، پیشانى به خاک مى ساید.[60]

در پایان لازم به یادآورى است، مهر باید ساده ساخته شود، بنابراین کسانى که مهرهایى را به صورت مجسمه و مانند آن مى سازند، کارشان از روى نادانى است و مستند شرعى ندارد.

 

سجده زیاد از صفات بندگان خاص

          * نظر قرآن درباره انجام دادن سجده زیاد چیست؟

          * قرآن کریم، یکى از ویژگى هاى «عباد الرحمن» (بندگان خاص خداوند) را چنین معرفى مى فرماید: (وَ عِبَادُ الرَّحْمَـنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الاَْرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَـهِلُونَ قَالُواْ سَلَـمًا * وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِیَـمًا )[61]; بندگان خاص خداوند رحمان آنها هستند، که با آرامش و بى تکبر، بر زمین راه مى روند و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند، به آنها سلام مى گویند ]و با بى اعتنایى و بزرگوارى مى گذرند[ آنها کسانى هستند که شبان گاه، براى پروردگارشان، سجده و قیام مى کنند.

          جمله «یبیتون» دلیل بر این است که آنها شب را با سجود و قیام به صبح مى آورند، که منظور بخش قابل ملاحظه اى از شب است و یا اگر تمام شب باشد، در بعضى از مواقع چنین است. سجده هاى فراوان و طولانى در دل شب، از ویژگى هاى بندگان خاص الهى است، که در این آیه به آن اشاره شده است.

          در سوره انسان، آیه 25 و 26 آمده است: (وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَأَصِیلاً * وَ مِنَ الَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُو وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً ); و نام پروردگارت را هر صبح و شام به یاد آور و در شبان گاه براى او سجده کن و مقدارى طولانى از شب، او را تسبیح گوى.

 

حکم سجده بر روى قرآن

          * چرا وقتى که قرآن را باز مى کنیم یا مى بندیم، آن را مى بوسیم و چرا نباید برروى قرآن سجده کرد؟

          * احترام به نمادهاى دینى، هم شیوه هاى متعددى دارد و هم در میان پیروان تمامى ادیان وجود دارد. مسلمانان نیز براى احترام گذاشتن به کتاب الهى خویش که از نمادهاى دینى ایشان است، از ابتدا رفتارى محترمانه داشته اند که از آن جمله بوسیدن آن است. بوسیدن قرآن در فرهنگ ما نشان احترام نهادن ما به این کتاب گران قدر و مفاهیم عمیق آن است که از ابتدا بوده و ادامه دارد. اما این که بر قرآن نمى شود سجده کرد چون در روایت هاى ما، گذاشتن چیزى روى قرآن خلاف ادب دانسته و نهى شده است و گذاشتن پیشانى برروى قرآن به عنوان سجده نیز چون احتمال نوعى بى ادبى را به همراه دارد، تجویز نشده است.

 

سجده هاى واجب و مستحب قرآن

          * سجده هاى واجب ومستحب درقرآن کریم کدامند؟

          * در هر یک از چهار سوره: نجم، آیه آخر; علق، آیه آخر; سجده، آیه15 و فصّلت، آیه37 یک آیه سجده است که اگر انسان بخواند یا گوش کند، بعد از تمام شدن آن آیه باید فوراً سجده کند.[62]«با (نجم)ستاره سوره فُصِّلتْ را(اقرأ)بخوان وسجده کن.»

کلمه هایى که زیر آن خط کشیده شده، اسم سوره هاى سجده دار است.

سوره هایى که سجده مستحب دارند عبارتند از: اعراف، رعد، نحل، اسراء، مریم، حج (دو سجده)، فرقان، نمل، انشقاق و برخى سوره ص را نیز به این سوره ها ملحق کرده اند[63].

به سجده هاى مستحب، سجده هاى مندوبه هم مى گویند.

 

علت سجده واجب قرآن

          * چرا هنگام قرائت تعدادى از آیات قرآن باید سجده کنیم؟

          * مهم ترین علتى که براى سجده در چهار سوره سجده دار مى توان ذکر کرد، سنت اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است; یعنى روایت هایى که از امامان معصوم(علیهم السلام) صادر شده است:

          ابوبصیر از حضرت امام صادق(علیه السلام)روایت کرده که فرمود: اگر چیزى از آیات عزایم چهارگانه (آیات سجده دار در چهار سوره علق، نجم، تنزیل سجده، حم سجده) خوانده شد و تو آن را شنیدى، بى درنگ سجده کن; در هر حال که باشى; چه بدون وضو، چه جُنُب و چه زنى که در حال بى نمازى (حیض) است، امّا در سایر آیات سجده دار قرآن (غیر از چهار سوره مذکور) اختیار دارى سجده کنى یا نکنى.[64]

          از این حدیث شریف چند نکته به دست مى آید:

          1. بعد از تلاوت یا شنیدن آیات سجده دارِ واجب، امر به سجده شده و فوراً باید سجده کرد;

          2. در سجده هاى واجب (آیات سجده دار) داشتن وضو، جنب نبودن و حایض نبودن زن شرط نیست;

          3. سجده در آیات سجده دارِ غیر از چهار سوره مذکور، مستحب است و انسان مى تواند آن را انجام دهد یا ترک کند.

          مهم ترین حکمت سجده هاى مستحب نیز تعبد و روایت هاى معصومین(علیهم السلام) است.

 

ذکر سجده واجب قرآن

          * سجده هاىواجب باچه علامتى مشخص شده است؟ آیاباید به طرف قبله انجام داد؟ در سجده چه ذکرى باید گفته شود؟

          * در برخى قرآن ها، سجده هاى واجب با علامت «سجده واجبه»، در کنار صفحه قرآن، روبه روى آیه سجده، مشخص شده است امّا در برخى قرآن ها مشخص نشده است و انسان باید موارد و احکام آن را طبق نظر مرجع تقلید خود یاد بگیرد و در قرآن خود مشخص نماید تا در وقت تلاوت، سجده واجب از او فوت نشود.[65]

          در سجده واجب قرآن روبه قبله بودن لازم نیست و یک سجده کفایت مى کند.آیه یا دعاى خاصى واجب نیست، بلکه بنابر نظر مبارک حضرت امام خمینى: «هرگاه انسان، در سجده واجب قرآنى، پیشانى را به قصد سجده بر زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید، کافى است و گفتن ذکر، مستحب است و بهتر است بگوید:

(لا اله الاّ اللهُ، حقّاً حقّاً، لا اله الاّ اللهُ ایماناً و تصدیقاً، لا اله الاّ اللهُ، عبودیةً و رقّاً، سجدتُ لک یا ربِّ تعبّداً و رقّاً، لامستنکفاً و لامستکبِرًا بَلْ اَنَا عبدٌ ذلیلٌ خائفُ مستجیرٌ.)[66]

 

احکام سجده واجب قرآن

          * اگر انسان بدون لب زدن به آیه اى که سجده واجب دارد نگاه کند و در ذهن خود آن را مرور کند سجده بر او واجب مى شود؟

          * با نگاه کردن به آیاتى که سجده واجب دارند، سجده بر انسان واجب نمى شود، بلکه در هر یک از چهار سوره «والنجم»، «اقرء» «الم تنزیل» و «حم سجده» یک آیه سجده وجود دارد که اگر انسان آن را بخواند یا به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آیه، باید فوراً سجده کند و اگر فراموش کرد، هر وقت یادش آمد باید سجده کند.[67]

          * آیامى توان ازسوره هاى سجده واجب قرآن در نماز مستحبى خواند؟

          * بله ،اگر کسى هر یک از این چهار سوره را در نماز مستحبى بخواند، وقتى به آیه سجده واجب رسید، باید به سجده رود و سپس برخیزد و نماز را ادامه دهد و این سجده ربطى به سجده هاى نماز ندارد.[68]

          * در آیاتى که سجده واجب هست، آیا حتماً باید آنها را بلند خواند تا سجده بر شخص واجب شود و یا این که آهسته هم (در دل بخواند)، سجده واجب دارد؟

          * کسى که آیات سجده واجب را بنویسد و یا در ذهن خود تصور کند و یا به صورت مکتوب مشاهده کند و یا در قلب خودش بگذراند و خطور دهد، سجده بر او واجب نمى شود.[69]

          * با توجه به این که حضرت امام(قدس سره) در رساله خود فرموده اند: براى خانم هایى که عذر شرعى دارند، خواندن بیش از هفت آیه از سوره هایى که سجده واجب ندارد، مکروه است. آیا مى توان، قرائت مستمرّ روزانه را در ایّام عادت ادامه داد؟

          * مکروه در مستحبّات به معناى ثواب کم تر است، البته باید مراقب بود که جایى از بدن به خط قرآن نرسد، چون رساندن جایى از بدن در این حالت به خطّ قرآن حرام است; هم چنین قرائت سوره هاى عزائم که به زودى اشاره خواهد شد.[70]

          * زنانى که عادت ماهیانه دارند، اگر در مجالسى باشند که سوره سجده واجب قرآن، در آن مجالس خوانده مى شود، وظیفه آنها چیست؟ آیا باید سوره را بخوانند و سجده را به جا نیاورند یا اصلا نباید هیچ کدام از آنها را انجام دهند و اگر کسى آیه سجده به گوشش رسید، چه باید بکند؟ آیا گناه کرده که گوش داده؟

          * در این مسئله هر کس باید به نظر مرجع تقلید خودش مراجعه کند، زیرا برخى تنها خواندن آیات سجده را بر زن حائض حرام مى دانند و برخى مانند حضرت امام(رحمه الله) معتقدند زنانى که در عادت ماهیانه هستند، نباید حتى حرفى را از سوره هایى که سجده واجب دارند بخوانند، ولى اگر آیات سجده دار را شنیدند باید سجده کنند و سجده کردن بر آنها واجب است (در صورتى که آیه سجده واجب باشد و گرنه مستحب است) و نیازى نیست که مجالس یاد شده را ترک کنند; بنابراین اگر کسى به آیه سجده واجب گوش دهد، سجده بر او واجب است.[71]

          * این آیه (افمن کان...) در سوره سجده آمده است و در دعاى کمیل هم آمده، آیا زنى که حائض شده مى تواند هنگام خواندن دعاى کمیل آن را بخواند یا نه؟ توضیح دهید.

          * زن حایض و شخص جنب مى تواند دعاى کمیل و توسل ]و زیارت عاشورا و...[ بخواند، ولى در دعاى کمیل چون جمله: (أفمن کان مؤمناً کمن کان فاسقاً لایستوون) از آیه هاى سوره اى است که سجده واجب دارد، بنابر نظر فقیهانى که تنها قرائت آیه سجده را بر جنب و حایض جایز نمى دانند، جنب و حائض مى توانند این جمله ها را بخوانند، امّا به نظر فقهایى که قرائت تمام آیات سوره سجده دار را حرام مى دانند، نمى توانند این آیه شریف را در دعاى کمیل بخوانند. تنها همین جمله را نمى توان بر زبان آورد و خواندن باقى دعاى کمیل اشکالى ندارد. بنابراین هر شخصى باید به رساله مرجع تقلیدش مراجعه کند و بایستى بدن شخص حایض و جنب هنگام دعاى کمیل و توسل و... به اسم خداوند متعال یا پیامبران نرسد.[72]

 

          * شرایط به جا آوردن سجده واجب را، هنگام قرائت قرآن بیان کنید.

          * برخى ازشرائط عبارتند از: اگر انسان موقعى که آیه سجده را مى خواند، از دیگرى هم بشنود; چنان که گوش داده، دو سجده کند و اگر به گوشش خورده، یک سجده کافى است.[73] در غیر نماز، اگر در حال سجده، آیه سجده را بخواند، یا به آن گوش بدهد، باید سر از سجده بردارد و دوباره سجده کند.[74] اگر آیه سجده را از کسى که قصد خواندن قرآن ندارد، بشنود یا از مثل گرامافون، آیه سجده را بشنود، لازم نیست سجده نماید، ولى اگر از ابزارى که صداى خود انسان را مى رساند بشنود، واجب است سجده کند.[75] در سجده واجب قرآن نمى شود بر چیزهاى خوراکى و پوشاکى سجده کرد، ولى سایر شرایط سجده را که در نماز است، لازم نیست مراعات کند.[76] در سجده واجب قرآن باید طورى عمل کند که بگویند سجده کرد.[77] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانى را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافى است و گفتن ذکر مستحب است.[78]

 

          * آیا هنگام انجام فریضه نماز، مى توان به جاى ذکر سجده از ذکر سجده واجب قرآن نیز استفاده نمود؟

          * به عنوان ذکرى که در خصوص سجده وارد شده نمى توان استفاده کرد، اما به عنوان مطلق ذکر مانعى ندارد.[79]

          * آیا با استماع (شنیدن) آیه سجده واجب از صدا و سیما، سجده واجب مى شود؟ آیا ترک سجده واجب قرآن از گناهان کبیره است؟

          * در صورتى که صدا و سیما قرائت قرآن به صورت مستقیم و زنده پخش کند، در استماع آیه سجده، باید سجده کرد، ولى اگر به صورت زنده نباشد، سجده واجب نیست و همانند استماع آیه سجده از نوار است.

در تعداد گناهان کبیره روایات متفاوت است، ولى از ترک سجده واجب قرآن به عنوان گناه کبیره یاد نشده است، گرچه اصرار بر ترک آن گناه کبیره است.[80] براى توضیح به کتاب گناهان کبیره نگارش شهید دستغیب، مراجعه نمایید.

          در سجده تلاوت، گفتن ذکر مستحب است و هر ذکرى مى توان گفت. ساده ترین آن، ذکر «سبحان الله» است.

 

د) تشهد و سلام

 

فلسفه نشستن و برخاستن در نماز

          * فلسفه نشستن و برخاستن در نماز چیست؟

          * آن چه در فلسفه ایستادن در نماز مى توان بیان کرد این است که: ایستادن، اشاره به توحید افعالى دارد; یعنى «عبد» در برابر حقِّ مطلق و مقام قیّومیّت، قیام کرده است; به گونه اى که نمازگزار خود را در محضر حق، حاضر مى بیند و در عالمى که محضر ربوبیت خداوند است خود را از حضّار مجلس و از کسانى که در پیشگاه خداوند مؤدبانه ایستاده اند، مى داند; نمازگزار با تمام وجود چنین احساسى داشته و اهمیت مناجات با حق تعالى را کاملا درک مى کند. امام باقر(علیه السلام)مى فرماید: پدرم (امام سجّاد(علیه السلام)) وقتى به نماز مى ایستاد گویى شاخه درخت بود که جز آن چه باد از او به حرکت درآورد چیزى از او تکان نمى خورد.[81]

          امام زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید: از حقوق نماز ]که باید رعایت شود[ عبارت از این است که بدانى نماز ورود به محضر خدا است و بدانى که هنگام نماز در پیشگاه خدا ایستاده اى و... .[82]

          آن چه در بیان فلسفه نشستن در نماز ]که همان تشهد است [مى توان گفت این است که: نمازگزار هنگام ورود به نماز در اذان و اقامه، شهادت به وحدانیت و رسالت و امامت مى دهد و در تشهد ـ هنگام خروج از نماز که در واقع خروج از فنا به بقا و از خودخواهى به خداخواهى است ـ در واقع یادآورى این حقیقت را دارد که نمازْ رسیدن به توحید حقیقى و شهادت به وحدانیت خداوند است و سرّ «اولیت» نماز که همان ایستادن در پیشگاه خداوند و سرّ نشستن که همان رسیدن به خداوند (تقرب به پروردگار) و شهادت به یکتایى او است، همه اش براى او است، چون همه چیز او است: (هُوَ الاَْوَّلُ وَ الاَْخِرُ وَ الظَّـهِرُ وَ الْبَاطِن)[83]; اول و آخر و پیدا و پنهان او است. ایستادن آغاز، سفر براى خدا و نشستن اوج تعظیم و کرنش براى حرکت به سوى او است: (کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ)[84]; همان گونه که در آغاز شما را آفرید باز مى گردید. پس در همه حالات (ایستادن یا نشستن) شایسته است، مقصد فراموش نشود و حقیقت وحدانیت و الوهیت حق تمام وجود نمازگزار را بگیرد و قلبش را در این سفر معراجى، خدایى کند، تا شهادتش حقیقت پیدا کند و از نفاق و شرک منزه گردد. شهادتى که در حال ایستادن هنگام اذان و اقامه گفته مى شود، شهادت قبل از سفر است و شهادتى که در حال نشستن در تشهد گفته مى شود، شهادت پس از سفر است. پس خوب است انسان بر این حالت خویش که مقام قرب الهى است مواظبت کند، تا همیشگى باشد.

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: تشهد، ستایش خداوند بلند مرتبه است.[85]

          آن چه از فلسفه ایستادن و نشستن در نماز گفته شد، تنها بخش بسیار کوچکى از آن است.[86]

 

مخاطب سه سلام آخر نماز

          * مخاطب سه سلام آخر نماز چه کسانى مى باشند؟

          * جمله: (السلام علیک ایها النبى...) خطاب به پیامبر گرامى اسلام مى باشد. هم چنان که قرآن به آن سفارش کرده است (احزاب،56).

جمله: السلام علینا... خطاب به خود ما (به ویژه در نماز جماعت) و بندگان نیکوکار خدا است; مسلمانان، در هر نمازى پیوند دوستى با همه بندگان نیکوکار خدا را به خود تلقین مى کنند و درود صلح را بر بندگان نیکوکار مى فرستند.

و جمله: السلام علیکم و رحمة الله... بنابر یک نقلْ خطاب به انبیا، ملائکه و امامان معصوم مى باشد که نمازگزار آنان را در ذهنش مجسم مى نماید و بر آنان درود مى فرستند.[87] یا خطاب به جمیع مؤمنان است; یعنى سلام و رحمت و برکات خداوند برشما مؤمنان.[88]



[1]. ر.ک: توضیح المسائل مراجع، ج1، ص421 ـ 910.

[2]. ر.ک: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج82، ص279.

[3]. شیخ عباس قمى، سفینة البحار، مادّه «رئى»; ر.ک: نساء، آیه142.

[4]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج1، ص69.

[5]. همان، محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ح6790، ص1018.

[6]. همان، ح6809، ص1020.

[7]. غرر الحکم، ج2، ص553، حدیث شماره 4.

[8]. همان، حدیث شماره 2906; ناصر مکارم شیرازى، اخلاق در قرآن، ج1، ص279.

[9]. ابن فهد حامى، عدة الداعى، ص226; محمد مهدى نراقى، جامع السعادات، ج3، ص413.

[10]. ر.ک: امام خمینى، تحریرالوسیله، ج1، ص146، مسئله 2.

[11]. ر.ک: امام خمینى، رساله توضیح المسائل، مسئله 978 و 983; توضیح المسائل مراجع، ج1، ص565.

[12]. ر.ک: جعفر سبحانى، پرسش ها و پاسخ هاى مذهبى، ج3، ص56ـ58.

[13]. ر.ک: شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج6، باب القراءة فى الصلاة، ص37ـ39.

[14]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج9، باب فى وصف الصلاة، ص266، ح7.

[15]. وسائل الشیعه، همان.

[16]. فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج5، ص273، ذیل آیه شریفه «عن النبأ العظیم».

[17]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج1، ص16.

[18]. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، باب فضائل سوره فاتحه، ج89، ح12، ص231.

[19]. عیاشى، تفسیر عیاشى، ج1، ص34، «تفسیر سوره حمد»، حدیث 9; تفسیر البرهان، ج1، ص42; تفسیر مجمع البیان، ج1، ص17و18 و براى آگاهى بیشتر ر.ک: امام خمینى، تفسیر سوره حمد، ص84ـ89.

[20]. محمد باقر مجلسى، بحارالأنوار، ج82، ص20.

[21]. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج1، ص28; ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج1، ص45 ـ 51; امام خمینى، تفسیر سوره حمد، ص234.

[22]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج6، ص67.

[23]. ر.ک: همان; شیخ طوسى(رحمه الله)، التهذیب، ج 2، ص 75; حضرت امام خمینى، توضیح المسائل، ص 155، مسئله 1130.

[24]. ر.ک: علامه حلى، منتهى المطلب، ج 1، ص 281.

[25]. محمد بن سعد، طبقات الکبرى، ج 4، ص 335.

[26]. ر.ک: همان، تفسیر نمونه، ج6، ص59 و ج27، ص473 .

[27]. ر.ک: توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 632.

[28]. ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و جعفر سبحانى، پرسش ها و پاسخ هاى مذهبى، ج3، ص56.

[29]. ر.ک: همان، ج3، ص56 ـ 58.

[30]. ر.ک: استفتائات امام خمینى، ج1، ص158 و 160; بنى هاشمى، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص575 ـ 576; غلامرضا نیشابورى، استفتائات قرآنى، ص38.

[31]. کلینى، اصول کافى، ج2، ص619.

[32]. ر.ک: توضیح المسائل مراجع، ج1، ص632 و عروة الوثقى، ج1، مسئله53.

[33]. عروة الوثقى، ج1، مسئله33.

[34]. ر.ک: سیدمحسن موسوى بلده، حلیة القرآن، ج1، ص19 ـ 21; ج2، ص33 و 41.

[35]. امام خمینى، توضیح المسائل، مسئله 992 و 1007.

[36]. نجفى، جواهر الکلام، ج9، ص364 ـ 369; عاملى، وسائل الشیعة، ج6، ص82 ـ 86، باب 25 و 28، ابواب القرائة فى الصلاة.

[37]. امام، تحریرالوسیله، ج1، ص166، مسئله 11، القول فى القرائة.

[38]. محمد حسین طباطبایى، ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى، ج 13، ص 312; همان، تفسیر نمونه، ج12، ص328.

[39]. سید محمد حسین طباطبایى، المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى، ج13، ص12.

[40]. اسراء، آیه110.

[41]. امام خمینى، توضیح المسائل، مسئله 992 و 1007.

[42]. ر.ک: امام خمینى، تحریرالوسیله، ج1، ص166، مسئله 11.

[43]. ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص262.

[44]. ر.ک: شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص680; عبدالله جوادى آملى، اسرار الصلاة، ص61.

[45]. ر.ک: همان، علل الشرایع، ج2، ص336.

[46]. ر.ک: همان، وسائل الشیعه، ج6، ص246 و شیخ صدوق، خصال، ص357.

[47]. رعد، آیه15.

[48]. ر.ک: محمد جواد مغنیه، الفقه على المذاهب الخمسة، ص 99.

[49]. ر.ک: همان، وسایل الشیعة، ص343; محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج82، ص147.

[50]. ر.ک: هندى، کنز العمال، ج7، ص459 و سنن بیهقى، ج1، ص104 ـ 106 و... .

[51]. ر.ک: نجفى، جواهرالکلام، ج8، ص37 ـ 411.

[52]. صحیح بخارى، ج1، ص91، کتاب تیمم، حدیث 2.

[53]. وسائل الشیعة، ج3، باب1، از ابواب «ما یسجد علیه»، حدیث 1.

[54]. مسند احمد، ج3، ص327، حدیث جابر.

[55]. مسند احمد، ج6، ص179 و... .

[56]. ر.ک: همان، وسایل الشیعة، ج5، ص344.

[57]. ر.ک: همان، وسایل الشیعة، ج3، ص6ـ7; شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج1، باب تاء، ص121ـ122.

[58]. همان، وسائل الشیعة، ج5، ص366، ح6809.

[59]. ر.ک: جعفر سبحانى، الاعتصام بالکتاب و السنة، ص6ـ75; سید محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج11، ص320 و 324 و 332.

[60]. ر.ک: جعفر سبحانى، منشور عقاید امامیه، ص271.

[61]. فرقان، آیه63 و 64.

[62]. امام خمینى، توضیح المسائل، مسئله 1093، ص125.

[63]. سیدمحمدکاظم یزدى، عروة الوثقى، ص226.

[64]. شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص880، باب42، حدیث2.

[65]. ر.ک: بنى هاشمى، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص615، مسئله 1093، رساله امام خمینى.

[66]. ر.ک: امام خمینى، رساله توضیح المسائل، مسئله 1098.

[67]. بنى هاشمى، توضیح المسائل مراجع، 1093، ص 615، فتاواى امام خمینى.

[68]. ر.ک: رساله توضیح المسائل، واجبات نماز، بحث «سجده واجب قرآن».

[69]. ر.ک: سید محمد کاظم یزدى، العروة الوثقى، ج1، ص529.

[70]. سید محمد حسن بنى هاشمى خمینى، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص225، مسئله 355.

[71]. توضیح المسائل امام، مسئله 1093.

[72]. غلامرضا نیشابورى، استفتائات قرآنى از حضرت امام خمینى، ص53.

[73]. بنى هاشمى، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص615، مسئله 1093 و 1094.

[74]. همان، مسئله 1059.

[75]. همان، مسئله 1096.

[76]. همان، مسئله 1097.

[77]. همان، مسئله 1098.

[78]. همان، مسئله 1099.

[79]. این مسئله از دفتر حضرت آیات عظام بهجت و فاضل استفتاء شد و شفاهاً چنین فرمودند.

[80]. ر.ک: محمد حسن نجفى، جواهر الکلام، ج13، ص310 - 322.

[81]. همان، وسائل الشیعه، ج5، ص474.

[82]. محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج4، ص93.

[83]. حدید، آیه3.

[84]. اعراف، آیه29.

[85]. همان، ج5، ص17.

[86]. ر.ک: امام خمینى، آداب نماز، ص146ـ154 و ص362ـ363; عباس عزیزى، جامع آیات و احادیث نماز، ص171ـ192.

[87]. ر.ک: شرح لمعه، ج1، ص82; شهید بهشتى، سرود یکتاپرستى، ص29.

[88]. ر.ک: میرزا جواد تبریزى، صراط النجاة، ج3، ص317; امام خمینى، توضیح المسائل، ص153، ط9.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۰۴
محمد جواد آقایی میبدی

 

آموزش کامل نماز

وضو

پیش از وضو، دستها را تا مچ می شوییم، ولی این شستن، جزو اعمال وضو نمی باشد.پیش از هر چیز نیت می کنیم، یعنی با قصد انجام وضو و برای اطاعت از دستور خداوند عالم، وضو را آغازمی کنیم

۱- به نیت وضو صورت را از بالا به پایین – از جایی که موی سر روییده تا چانه – می شوییم.
۲- پس از شستن صورت، دست راست را از آرنج تا نوک انگشتان، از بالا به پایین، می شوییم.
۳- بعد از شستن دست راست، دست چپ را مانند دست راست می شوییم.
۴- بعد از شستن صورت و دست ها با رطوبتی که بر دست مانده، جلوی سر را مسح می کنیم؛
یعنی دست را بر سرگذاشته و کمی به طرف پیشانی می کشیم
۵- پس از مسح سر، پای راست را از نوک انگشت تا آخر روی پا (مفصل) مسح می کنیم.
۶- و در پایان پای چپ را مانند پای راست مسح می کنیم و با این عمل وضو تمام می شود

 

اذان و اقامه

برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیه اذان و اقامه بگوید

اذان هجده جمله است : اَللهُ اَکْبَرُ (4مرتبه) ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا الله ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله ، حَیِّ عَلَی الصَّلوة ، حَیِّ عَلَی الْفَلاح ، حَیِّ عَلی خَیْرِ العَمَل ، اَللهُ اَکْبَرُ،لا اِلهَ اِلَّا الله هر یک (2مرتبه)

اقامه هفده جمله است : یعنی دو مرتبه اَللهُ اَکْبَرُ از ابتدای اذان و یک مرتبه لا اِلهَ اِلَّا الله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیِّ عَلی خَیْرِ العَمَل باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلوة اضافه شود.

. عبارت «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله» جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از جمله اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله به قصد قربت گفته شود.

 

 

تکبیرة الاحرام          

“نماز” با گفتن “الله اکبر” آغاز می شود، گفتن “الله اکبر” در آغاز نماز به معنای جدایی از غیر خدا و پیوستن به اوست.
اعلام بزرگی پروردگار و دوری جستن از تمام قدرتهای دروغین است.
با این تکبیر به حریم نماز وارد می شویم و برخی کارها بر ما حرام می شود.
هنگامی که نماز را شروع می کنیم باید متوجه باشیم که چه نمازی را می خوانیم؛ مثلا نماز ظهر است یا عصر و آن را تنها برای اطاعت فرمان خداوند بجا آوریم که این همان “نیت” است و از اجزای اصلی نماز به شمار می آید.
از آغاز تا پایان نماز باید از این کارها که نماز را باطل می کند بپرهیزیم:

۱- خوردن و آشامیدن.
۲- روی از قبله برگرداندن.
۳- سخن گفتن.
۴- خندیدن.
۵- گریستن.
۶- بهم زدن صورت نماز. مثل راه رفتن.
۷- کم یا زیاد کردن اجزای اصلی نماز؛ مانند رکوع.
هنگام گفتن “الله اکبر” مستحب است، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببریم.

 


قرائت
پس از گفتن “الله اکبر” سوره حمد را می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
(الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ)

پس از سوره حمد، یک سوره دیگر از قرآن را می خوانیم به عنوان نمونه، می توان سوره توحید را خواند:
سوره توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ )
پسرها و مردان باید نماز صبح و مغرب و عشا، حمد و سوره را (در رکعت اول و دوم) بلند بخوانند ولی دخترها وبانوان، اگر نا محرم صدای آنان را نشنوند می توانند بلند بخوانند و در نماز ظهر عصر همه باید حمد وسوره را آهسته بخوانند.
انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که اصلا نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و بهتر آن است که نماز را به جماعت بجا آورد.

 

رکوع
پس از تمام شدن حمد وسوره سر به رکوع خم می کنیم و دستها را به زانوها می گذاریم و می گوییم:
“سبحان ربی العظیم وبحمده”
و یا می گوییم: “سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله”

 

سجده
سپس سر از رکوع برداشته (می ایستیم) و آنگاه به سجده می رویم و هفت عضو بدن؛ یعنی پیشانی، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمین گذاشته و می گوییم:
“سبحان ربی الاعلی وبحمده”
یا “سبحان الله” را سه مرتبه تکرار می کنیم.
در سجده نماز، باید پیشانی را روی خاک یا سنگ یا چیزهای دیگری از زمین بگذاریم.
سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و برای خوراک و پوشاک انسان مصرف نمی شود نیز صحیح است.
مهر نماز که بیشتر در بین ما معمول است، در حقیقت قطعه خاک پاکیزه ای است که نمازگزار همراه خود دارد تا برای سجده، پیشانی را روی آن بگذارد.
سجده دوم
پس از سجده اول ، می نشینیم و بار دیگر به سجده رفته و سجده دوم را مانند سجده اول بجا می آوریم.
با تمام شدن سجده دوم، یک رکعت نماز به پایان می رسد؛ یعنی تا بدینجا، رکعت اول نماز را خوانده ایم، بنابراین بطور خلاصه، رکعت اول نماز عبارت است از:
۱- تکبیره الاحرام (گفتن “الله اکبر” در آغاز نماز).
۲- قرائت (خواندن حمد و سوره).
۳- رکوع و ذکر آن.
۴- دو سجده و ذکر آنها.

 


رکعت دوم
پس از تمام شدن رکعت اول نماز، بدون آن که صورت نماز به هم بخورد و یا فاصله ای ایجاد شود، از جا برخاسته، بار دیگر می ایستیم و حمد و سوره را به همان ترتیبی که در رکعت اول نماز گفته شد، می خوانیم.
قنوت
در رکعت دوم نمازهای روزانه، بعد از تمام شدن حمد و سوره و قبل از رکوع، مستحب است، دستها را روبروی صورت گرفته ودعایی بخوانیم؛ این عمل را “قنوت” گویند.
در قنوت می توان این دعا را خواند:
“ربنا آتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسن وقنا عذاب النار”
پیامبر خدا (ص) فرمود: “کسی که قنوت نمازش طولانی تر باشد، حسابرسی او در روز قیامت راحت تر است”. پس از قنوت، رکوع وسجده ها را مانند رکعت اول بجا می آوریم.

تشهد
در رکعت دوم هر نماز، پس از تمام شدن سجده دوم باید در حالی که رو به قبله نشسته ایم “تشهد” بخوانیم؛
یعنی بگوییم:
“اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله
اللهم صل علی محمد وال محمد”

سلام
تا اینجا رکعت دوم نماز هم تمام می شود و اگر نماز دو رکعتی باشد؛ مانند نماز صبح، بعد از تشهد، با گفتن سلام، نماز را تمام می کنیم؛ یعنی می گوییم:
السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته
السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
اکنون نماز صبح را فرا گرفتیم و چنانچه نمازی که می خوانیم سه رکعتی یا چهار رکعتی باشد، باید در رکعت دوم، بعد از خواندن تشهد، بدون آن که سلام نماز را بگوییم، بایستیم و رکعت سوم نماز را بخوانیم.

 

رکعت سوم
رکعت سوم نماز هم مانند رکعت دوم است، با این تفاوت که در رکعت دوم باید با حمد و سوره بخوانیم، ولی در رکعت سوم، سوره و قنوت ندارد و فقط “حمد” را می خوانیم و یا به جای حمد، سه مرتبه می گوییم:
“سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ واللهُ اکبرُ”
پس اگز نماز مغرب می خوانیم، باید بعد از سجده دوم (در رکعت سوم) تشهد بخوانیم وبا سلام، نماز را پایان دهیم

 

رکعت چهارم
اگر نمازی که می خوانیم چهار رکعتی باشد؛ یعنی: نماز ظهر یا عصر یا عشا؛ پس از سجده ها (در رکعت سوم) بدون آن که تشهد یا سلام را بخوانیم، می ایستیم و رکعت چهارم را مانند رکعت سوم انجام می دهیم و در پایان نماز؛ یعنی پس از سجده دوم می نشینیم و تشهد و سلام را می خوانیم و نماز را تمام می کنیم.

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۰۲
محمد جواد آقایی میبدی

معنا و مفهوم نماز

نـمـاز در لـغت به معناى پرستش, نیاز, سجود, بندگى و اطاعت, خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و یکى از فرایض دین و عبادت مـخصوصى است که مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند.
نـماز یعنى خدمت و بندگى, فرمان بردارى, سر فرود آوردن و تعظیم کردن به نشانه احترام.
نماز, داروى نسیان و وسیله ذکر خداوند است. نـمـاز, رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز یعنى دل کندن از مـادیـات و پـرواز دادن روح; یـعـنى پا را فراتر از دیدنى ها و شنیدنى ها نهادن.

نماز در قرآن و حدیث
فـلـسـفـه, فایده و آثار, شرایط و آداب و اوصاف نماز در آیات و روایـات بـسـیارى آمده که پرداختن به همه آن ها در این جا ممکن نـیـسـت, لـکـن بـه طور مختصر قطره اى از دریاى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مى کنیم.
نماز, بزرگ ترین عبادت و مهم ترین سفارش انبیا است. لقمان حکیم پـسـرش را بـه نـمـاز تـوصـیه مى کند.۱ حضرت عیسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدایـم مـرا بـه نـماز و زکات سفارش کرده است.۲ حضرت ابـراهـیـم(ع) هـمـسر و کودک خویش را در بیابان هاى داغ مکه آن هـنـگـام که هیچ آب و گیاهى نداشت, براى به پا داشتن نماز مسکن داد.۳ پـیـشـوایـان مـعـصوم ـ علیهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند.
گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت یا ترس از عذاب جهنم مى خـوانند, اما حضرت على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش, بلکه به خاطر شایستگى خدا براى عبادت نماز مى خواند.۴
نـمـاز, اهرم استعانت در غم ها و مشکلات است. خداوند مى فرماید:
از صبر و نماز در مشکلات کمک بگیرید و بر آن ها پیروز شوید. نـمـاز بـه مـنزله پرچم و نشانه مکتب اسلام است. پیامبر اکرم مى فرماید: (علم الاسلام الصلوه).
نـماز به منزله سر نسبت به تن است. پیامبر(ص) مى فرماید: (موضع الصلوه من الدین کموضع الراس من الجسد).۵
نـمـاز بـراى اولـیاى خدا شیرین و براى غیر آنان دشوار و سنگین است. قرآن مى فرماید: (وانها لکبیره الا على الخاشعین).۶
در اهـمـیـت نـمـاز همین بس که حضرت على(ع) در جنگ صفین و امام حـسین(ع) در ظهر عاشورا دست از جنگ کشیدند و به نماز ایستادند. و آن گـاه کـه بـه عـلى(ع) ایراد گرفتند که چه هنگام نماز است؟
ایـشـان فرمود: ما براى همین مى جنگیم تا مردم اهل نماز باشند.
در زیـارت نـامـه وارث مـى خـوانیم: (اشهد انک قد اقمت الصلوه; شهادت مى دهم که تو نماز را برپا داشتى.)
حضرت على(ع) درباره نماز بارها سخن به میان آورده که در این جا به چند نمونه اشاره مى کنیم.
الـف) درباره برکات نماز مى فرماید: فرشتگان, آنان را در بر مى گیرند و آرامش بر آنان نازل مى شود, درهاى آسمان بر آنان گشوده و جایگاه خوبى برایشان آماده مى شود.۷
ب) در خـطـبـه ۱۹۶ نهج البلاغه گوشه هایى از مفاسد اخلاقى هم چون کـبر و سرکشى و ظلم را برمى شمارد و آن گاه مى فرماید: نماز به هـمـه وجـود انـسـان آرامـش مى بخشد, چشم ها را خاضع و خاشع مى گـردانـد, نـفس سرکش را رام و دل ها را نرم و تکبر و بزرگ منشى را محو مى کند.
ج) هـم چـنین در نامه اى به محمد بن ابى بکر مى نویسد: نماز را در وقـت مـعین آن به جاى آر و به خاطر آسوده بودن از کار نماز, پیش از وقت معین آن را برپاى مدار و آن را واپس مینداز.۸

آداب نماز و آثار تربیتى آن
شـرایـط و آداب نماز به قدرى زیاد است که تمام نظام ها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودکار تنظیم و اصلاح مى کند. توجه به همه آثـار تـربیتى نماز کار مشکلى است ولى ما چند نمونه آن را بیان مى کنیم:
۱. ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت; در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است باید ساکت باشیم.
۲. مـراعات حقوق دیگران; آب وضو, مکان نمازگزار و لباس او باید حـلال و از مـال دیگران و غصبى نباشد; حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهیه کند, نمازش باطل است.
۳. تـغـذیـه و بهداشت نمازگزار; اگر نمازگزار از مشروبات الکلى اسـتـفـاده کـرده باشد, تا چهل روز نمازش مورد قبول نیست. لباس نـمـازگـزار نیز باید پاک باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواک زد و موها را شانه کرد.
۴. همسردارى; کسى که به همسر خود نیش بزند, نمازش قبول نیست.
۵. ولایت; کسى که اهل نماز است ولى تسلیم طاغوت ها است و ولایت و حـکـومـت رهـبـران اسلامى را پذیرا نیست, نمازش قبول نیست; گرچه تمام عمر در کنار کعبه باشد.
۶. نـظـم و ترتیب; در تمام کلمات و کارهاى نماز نظم و ترتیب به چشم مى خورد.
۷. انـعطاف و هم آهنگى; امام جماعت باید با مردم هم آهنگ باشد; بـه ایـن معنا که مراعات ضعیف ترین افراد را بکند. اگر کسى دیر بـه جماعت رسید, امام باید کمى رکوع خود را طول بدهد تا او نیز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نیز باید خود را با امام هم آهنگ کنند; مـثـلا کسانى که یک رکعت از نماز جماعت عقب هستند و در رکعت دوم بـه جـمـاعـت پیوسته اند, مى توانند با نوعى انعطاف و تغییر در نماز جماعت شرکت کنند.
۸. اعـتـماد; اگر هریک از امام یا مردم در انجام قسمتى از نماز شـک کـردنـد, بـایـد بـه یک دیگر اعتماد کنند; یعنى با توجه به رفتار دیگرى تصمیم بگیرند.
۹. ورزش; اگـرچه نماز براى انجام وظیفه الهى است, ولى طراحى آن طـورى اسـت که در لابه لاى نماز و حرکات رکوع و سجود یک نوع حرکت ورزشى نیز نهفته است.
۱۰. آمـوزش اجبارى; نمازگزار باید مسائل و احکام مورد نیاز خود را فراگیرد.
۱۱. آگـاهـى از اخـبـار; مـردم با شرکت در نمازجمعه و جماعت با اخبار و مسائل دینى و مشکلات مسلمانان آشنا مى شوند.
۱۲. امـر به معروف و نهى از منکر; (حى على الصلوه) در اذان یکى از بزرگ ترین معروف ها است.

معانى بلند عبارات و الفاظ نماز
نـمازگزار با گفتن (الله اکبر) ابهت همه ابرقدرت ها را مى شکند و خـطـ بـطلان بر همه قدرت هاى طاغوتى, وسوسه هاى ابلیس و جاذبه هاى مادى مى کشد.
بـا گفتن (بسم الله) به کار خود قداست و کرامت مى دهد و در خود تـوکـل و وابستگى به قدرت غیبى را ایجاد مى کند و به دنیا اعلام مـى کـنـد قدرتى که من به او پناه آورده ام, سرچشمه مهربانى ها است.
بـا (الـحـمـدلله) گفتن خود را از اطاعت کردن و بله قربان گفتن انسان هاى سفله و پست رها مى کند.
بـا (رب العالمین) قدرت لایزال خداوندى را بر تمام جهانیان حاکم مى داند.
با (الرحمن الرحیم) تمام هستى را از آن خدا معرفى مى کند.
بـا ایـن جمله بیان مى کند که نه تنها نعمت هاى مادى خداوند ما را احـاطه کرده بلکه نعمت هاى معنوى خداوند نیز ما را فراگرفته است.
بـا گـفتن (مالک یوم الدین) مسیر و آینده را مشخص مى کند و یاد روز سخت دادرسى را در دل زنده مى کند.
تـا ایـن جـا, نمازگزار زمینه براى اظهار بندگى و ابراز نیاز و مـددخـواهـى از خدا را فراهم مى کند و بعد از این مرحله با درک عـظـمـت خـدا و رحـمـتش و ابراز نیاز خویش مى گوید: (ایاک نعبد وایـاک نـسـتـعـین) تنها مطیع امر تو هستیم نه غلام حلقه به گوش جباران و تنها از تو یارى مى طلبیم.
با گفتن (اهدنا الصراط المستقیم) از خدا طلب هدایت مى کند, چرا کـه با پیمودن این راه او به تمام هوس ها و افراط و تفریط ها و وسوسه هاى شیطانى پشت پا مى زند.
با گفتن (صراط الذین انعمت علیهم) الگوها را مشخص مى کند.
بـا (غـیـر الـمغضوب علیهم ولا الضالین) به گروه هاى انحرافى که انسان هاى پاک را اغفال مى کنند, هشدار مى دهد.
بـا رکوع در برابر عظمت پرورگار, اظهار بندگى و اطاعت مى کند و فـروتنى و تواضع و خضوع خود را در برابر عظمت پروردگار نشان مى دهد.
با سجده, تذلل و اظهار کوچکى و خاکسارى در برابر خدا را نمایان مى سازد.
ذکـر مـقـدس (سبحان الله) که در تمام عبادت ها به چشم مى خورد, حـقـیـقـتـى را در بر دارد که ریشه در همه عقاید و تفکرات صحیح اسـلامـى دوانده است و زیربناى ارتباط انسان با خدا و صفات کمال او اسـت; روح تعبد و مغز عبادت, همان تسبیح است. توحید و عدل و نـبـوت و امـامـت و معاد براساس تسبیح خدا و منزه دانستن او از عـیـوب و کـمبودها است. توحید خالص جز با منزه دانستن پروردگار از شریک و شبیه و عیب و عجز محقق نمى شود.

آثار فردى و اجتماعى نماز
نـمـاز تاثیر بسزایى در زندگى فردى و اجتماعى فرد دارد. در این جا برخى از آن ها را فهرست وار بیان مى کنیم.
نمازگزار در مقایسه با کسى که نماز نمى خواند, احساس آرامش بیش ترى دارد.
هـنـگـامى که از طریق نماز, روح خود را به معراج مى فرستد و با خـدا و نام او پیوند مى دهد, احساس عزت و قدرت مى کند و از هیچ کس و هیچ قدرتى نمى ترسد.
نـمازگزار هیچ گاه چشمش را به چیزهاى حرام آلوده نمى کند و نمى گـذارد هوس هاى زودگذر و وسوسه هاى شیطانى روح و ذهنش را مشغول کـنـد. در مـقـابل, دامن گیرى مفاسد, جاذبه هاى آلوده موجود در اجـتـمـاع, زلـف هـا و بدن هاى عریان, صحنه هاى بدآموز و تحریک کـنـنده, موسیقى و نغمه هاى حرام چنان پرده اى بر دل هاى افراد بـى نـماز مى کشند که آنان را توان مشاهده و ارتباط با ظرایف و لطایف و معنویت نیست.
در جـهان امروز که لجام گسیختگى فرهنگى به طور فزاینده اى سلامت و امـنیت جانى بسیارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغیان و عصیان گروه هاى مختلف مردم به ویژه نوجوانان و جـوانان هستیم, کیست که فریادرس این مردم باشد؟! آیا چیزى جز نـماز و توکل و امدادهاى غیبى خداوندى مى تواند ناجى این افراد از مـنـجـلاب ایـن گـنـاهان عظیم شود و آن ها را از سقوط به دره نیستى و فلاکت باز دارد؟

آثار و عواقب ترک نماز
تـرک نماز در دنیا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قیامت, اهل بهشت از دوزخـیـان مى پرسند: چه چیزى شما را روانه جهنم کرد؟ یکى از پـاسـخ هایشان این است که ما پاى بند به نماز نبودیم.۹ در جایى دیگر به نمازگزارانى که در نمازشان سهل انگاراند; یعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گوید: واى بر آنان.۱۰
رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر; هرکه عمدا نماز را ترک کند, از اسلام خارج شده و کافر است.)
در جـایـى دیـگر مى فرماید: (بین العبد وبین الکفر ترک الصلوه; مرز بین بنده خدا و کفر, ترک نماز است.)۱۱
هیچ انسان با وجدان و متفکرى نیست که از ابعاد و اسرار و ظرایف نـماز آگاه باشد ولى از کنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر کسانى کـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفیق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب کرده اند.
________________________
۱- لقمان (۳۱) آیه ۱۷.
۲- مریم (۱۹) آیه۳۱.
۳- ابراهیم (۱۴) آیه۳۷.
۴- نهج البلاغه, حکمت ۲۳۷.
۵- نهج الفصاحه, روایت ۳۰۷۵.
۶- طه (۲۰) آیه۱۴.
۷- نهج البلاغه فیض الاسلام, خطبه ۲۱۳.
۸- همان, نامه ۲۷.
۹- مدثر (۷۴) آیه۴۳.
۱۰- ماعون (۱۰۷) آیه۴.
۱۱- نهج الفصاحه, روایت ۱۰۹۸.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۶
محمد جواد آقایی میبدی

. نماز حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ
نماز حضرت دو رکعت است. در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره قدر، و در هر یک از رکوع و بعد از سر برداشتن از آن و در سجود و بعد از سر برداشتن از آن و در سجده دوم و بعد از سر برداشتن از آن پانزده مرتبه سوره قدر را بخواند، بعد از آن رکعت دوم را مثل رکعت اولی انجام دهد.
اگر چنین کند منصرف شود، در حالی که مابین او و خداوند گناهی نماند، مگر این که بخشیده شود و هر چه را که طلب کرده به او بدهند.
و مستحب است بعد از آن دعا بخواند که در مفاتیح ذکر شده است.
2. نماز حضرت علی ـ علیه السّلام ـ
و آن چهار رکعت است به دو تشهد و دو سلام. در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحید خوانده می شود.
از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت کرده اند که فرمود: «کسی که این نماز را به جا آورد از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر متولد شده باشد و حاجتهای او برآورده شود».
3. نماز حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ
نماز حضرت دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحید می خواند و بعد از فارغ شدن از نماز تسبیحات حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را انجام می دهد.
و وارد شده که این افضل نمازهای مستحبی است و در اول شب ذی الحجه مؤکد است.
نماز دیگر: چهار رکعت نماز کند به دو سلام بخواند در رکعت اول بعد از حمد «توحید» پنجاه مرتبه و در رکعت دوم بعد از حمد «و العادیات» پنجاه مرتبه و در رکعت سوم بعد از حمد «اذا زلزلت» پنجاه مرتبه و در رکعت چهارم بعد از حمد «اذا جاء نصرالله» پنجاه مرتبه.
4. نماز امام حسن ـ علیه السّلام ـ
نماز امام حسن ـ علیه السّلام ـ در روز جمعه و آن چهار رکعت است مثل نماز امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ .
نماز دیگر: در روز جمعه و آن نیز چهار رکعت است در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید بیست و پنج مرتبه.
5. نماز امام حسین ـ علیه السّلام ـ
نماز حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ چهار رکعت است، در هر رکعت سوره فاتحه پنجاه مرتبه و سوره توحید پنجاه مرتبه، و در رکوع فاتحه و توحید هر یک ده مرتبه، و چون از رکوع سر بردارد هر یک را ده مرتبه، و هم چنین دو سجده اولی و در بین دو سجده و در سجده دوم هر یک ده مرتبه، و چون از چهار رکعت فارغ شدی و سلام گفتی این دعا بخوان: «اللّهمّ انت الّذی استجبت لآدم و حوّاء...» تا آخر دعا که فی الجمله طولانی است.
6. نماز امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ
نماز امام سجاد ـ علیه السّلام ـ چهار رکعت است، در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید صد مرتبه.
نماز دیگر: که بنا به روایت قطب راوندی دو رکعت است، در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه آیه الکرسی خوانده می شود.
7. نماز حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ
نماز حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ دو رکعت است در هر رکعت حمد یک مرتبه و «سبحان الله و الحمد للّه و لا اله الّا الله و الله اکبر» صد مرتبه.
8. نماز حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ
نماز حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ دو رکعت است در هر رکعت حمد یک مرتبه و آیه «شهد اللهُ...» صد مرتبه.
نماز دیگر: چهار رکعت است، در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه تسبیحات اربعه خوانده می شود.
9. نماز امام کاظم ـ علیه السّلام ـ
نماز حضرت کاظم ـ علیه السّلام ـ دو رکعت است، در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید دوازده مرتبه. دعای آن حضرت در مفاتیح الجنان ذکر شده است.
10. نماز امام رضا ـ علیه السّلام ـ
نماز حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ شش رکعت است، در هر رکعت حمد یک مرتبه و بعد از حمد «هل اتی علی الإنسان...» ده مرتبه. دعای آن حضرت در مفاتیح الجنان ذکر شده است.
11. نماز حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ
نماز حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ دو رکعت است، و در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید هفتاد مرتبه. دعای آن حضرت در مفاتیح الجنان ذکر شده است.
12. نماز حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ
نماز حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ دو رکعت است، در رکعت اول سوره حمد و یس و در رکعت دوم سوره حمد و الرحمن.
نماز دیگر: دو رکعت است در هر رکعت بعد از حمد، هفتاد مرتبه سوره توحید.
13. نماز امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ
نماز امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ چهار رکعت است، در دو رکعت اول بعد از حمد پانزده مرتبه سوره زلزلت، و در دو رکعت آخری بعد از حمد پانزده مرتبه سوره توحید.
14. نماز حضرت صاحب الزمان ـ علیه السّلام ـ
نماز امام زمان ـ علیه السّلام ـ دو رکعت است، در هر رکعت حمد را یک مرتبه بخواند و «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را صد مرتبه مکرر کند، بعد از آن حمد را تمام کند و سوره توحید را یک مرتبه بخواند. سپس دعای فرج را بخواند «اللّهمّ عظم البلاء و برحَ الخفاء...».


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۶
محمد جواد آقایی میبدی
حضرت آدم(ع) بعد از قبول‌شدن توبه‌­اش در وقت مغرب سه رکعت نماز خواند؛ یک رکعت برای کفاره گناه خودش و رکعت دیگر برای کفاره گناه حوّا و یک رکعت نیز به شکرانه پذیرفته‌شدن توبه‌‌اش.
به گزارش فرهنگ نیوز ، در منابع اسلامى گزارش‌هاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(ص) مى‌دانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر(ص) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آورده‌اند، همچنین از بعضى آیه‌هایى که در اوایل بعثت پیغمبر(ص) نازل شده، نمازگزاردن ایشان(ص) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مى‌شود، با این وجود در سال‌‌های ابتدایی صدر اسلام نمازهای مسلمانان به صورت پنج نماز دو رکعتی بود که بعد از مدتی شخص پیامبر اکرم(ص) در روز 12 ربیع‌الثانی سال اول هجرت با تشریع الهی تعداد رکعات نمازهای یومیه را 17 رکعت بیان کردند، حجت‌الاسلام علی‌محمد باقی نویسنده کتاب «اسرار نماز» درباره علت سیر تکمیل نمازهای واجب این گونه می‌نویسد:

*سر تعداد رکعات هر نماز

روایاتی که راز تعداد رکعات نمازهای واجب را بیان می‌­دارد، نشان دهنده سیر تطوری است برای رسیدن تعداد و چگونگی نمازهای واجب به گونه‌­ای که به ما رسیده است.

*سیر تکمیل نمازهای واجب
بر اساس «إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتا»[1]؛ چگونگی نماز برای مؤمنان از ابتدا مشخص بوده[2]؛ اما همچون دیگر احکام ارسال آن دارای سیری است. مبداء واجب شدن نمازهای پنجگانه به صورت کامل، معراج پیامبر اعظم(ص) است، در معراج، نمازهای پنجگانه بر مسلمانان واجب شد، گفتنی است که در ابتدا پنجاه نماز بر مؤمنان واجب بود؛ اما با شفاعت پیامبر رحمت(ص) نمازهای واجب بر مسلمانان تخفیف داده شد و به پنج نماز رسید تا عموم مسلمانان توانایی انجام آنها را داشته باشند، البته در اینکه چرا تعداد نمازها، به پنج رسید و کمتر یا بیشتر نشد نیز رازی وجود دارد.

حضرت زین العابدین(ع) علت را اینگونه پاسخ می­‌دهند که: «رسول خدا (ص) مى‏‌خواست براى امتش تخفیف بگیرد و در عین حال با وجود کم شدن رکعات نماز همچنان ثواب پنجاه نماز عاید امت ایشان شود، به علت قول خداوند عزوجل که  «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[3]؛ هر کس حسنه و کار نیکى انجام دهد براى او ده برابر آن پاداش است، به همین علت وقتى آن حضرت به زمین فرود آمد جبرئیل بر او نازل شده و گفت: اى محمد! همانا پروردگارت به تو سلام می­‌رساند و می‌­فرماید: که من این پنج نماز را به جاى همان پنجاه نماز مى‏‌پذیرم.[4]

آن حضرت(ص) به اذن خدا تا در مکه بودند فقط ده رکعت را بیان فرمودند و بقیه را بعد از هجرت اظهار داشته­‌اند، بنابراین نمازها در ابتدا دو رکعتی بودند، اما در مدینه به علت شرایط مناسب مسلمانان و تقویت معنویت آن‌ها به رکعات کامل خود که هفده رکعت بود، رسید، امام سجاد(ع) می­‌فرمایند: نماز در مکه دو رکعت واجب شده بود و پیامبر اکرم(ص) در مدینه بعد از قوت یافتن دعوت اسلام و وجوب مهار بر مسلمانان به نماز اضافه کردند.[5] البته این عمل پیامبر به دستور و اذن خداوند بوده؛ چون او هر چرا را بفرماید از جانب خداوند گفته است.[6]

اصل گفته شده (سیر تطور نماز) منافاتی با علل گفته شده در روایات برای اضافه شدن تعداد رکعات ندارد، بدین سان که علاوه بر علت کلی، در چگونگی تعداد رکعت‌­هایی که به نمازهای پنجگانه اضافه شده نیز اسراری وجود دارد، از جمله آن‌ها دو روایت است که در ادامه می­‌آید:

امام رضا(ع) می­‌فرمایند: اینکه در نماز، اصل دو رکعت شد و بر بعضی دو رکعت و بر بعضی یک رکعت و بر بعضی دیگر هیچ نیافزود، بدان جهت بوده که اصل نماز فقط یک رکعت بود، چون عدد اصلی همان یک است، پس اگر از یک هم کمتر می‌شد دیگر آن نماز نمی‌بود و چون خداوند عزوجل می‌دانست که بندگانش آن یک رکعت را که کمتر از آن دیگر نماز محسوب نمی‌شود به تمام و کمال و با حضور قلب به جای نخواهند آورد، لذا رکعتی به آن اضافه فرمود تا اگر در رکعت اول کمبودی باشد در رکعت دوم آن نقص بر طرف شود، پس اصل نماز که خداوند عزّوجّل واجب فرموده، دو رکعت شد.[7]

أُخْرَى لِیُتِمَّ بِالثَّانِیَةِ مَا نَقَصَ مِنَ الْأُولَى
به حضرت موسی­ بن­ جعفر(ع) عرض شد: براى چه نمازهاى واجب و مستحب پنجاه رکعت بوده، نه زیادتر و نه کمتر از آن است؟ حضرت(ع) در جواب فرمودند: ... حق تعالى براى هر ساعت دو رکعت نماز قرار داده که مجموعا پنجاه رکعت است و ما بین غروب آفتاب تا سقوط شفق، ظلمت است که براى آن نیز یک رکعت نماز منظور شده است.[8]

*نتیجه
در تحلیل این روایات و بحث افزوده شدن تعداد رکعات، این گونه می‌­شود بیان داشت که نزول احکام ناظر به شرایط و بالا رفتن ظرفیت مردم است، همچون اعلام حرمت شراب که دفعی نبوده و به تدریج بیان شد[9]. نماز نیز به مرور به جایگاه و شکل انتهایی خود رسیده البته در این سیر نیز رازهایی وجود دارد.

*علت چهار رکعت خواندن نمازهای ظهر و عصر و عشا
نمازی که در شب معراج از جانب پروردگار عزوجل بر حضرت ختمی مرتبت(ص) واجب گشت، هر نماز دو رکعت بود، هنگامی که پیامبر(ص) مشاهده کردند، مسلمانان آن دو رکعت را کامل ادا نمی­‌کنند، به تعداد نمازها افزودند؛ پس به نمازهای ظهر، عصر و عشا دو رکعت افزودند تا تکمیل دو رکعت اول آن باشد.[10]

*علت سه رکعت خواندن نماز مغرب
حضرت آدم(ع) بعد از قبول شدن توبه‌­اش در وقت مغرب سه رکعت نماز خواند، یک رکعت برای کفاره گناه خودش و رکعت دیگر برای کفاره گناه حوا و یک رکعت نیز به شکرانه پذیرفته شدن توبه‌­اش، حضرت رسول اکرم(ص) هنگامی که هفت رکعت به نمازهای یومیه افزودند، یک رکعت به نماز مغرب افزودند و خواستند نماز مغربشان مطابق نماز حضرت آدم(ع) باشد و خداوند نیز آن را امضا فرمود.[11]

*علت دو رکعت بودن نماز صبح
طبق روایت امام زین العابدین(ع) که فرمودند: چون در هنگام صبح ملائکه روز برای آمدن و ملائکه شب برای رفتن عجله دارند؛ لذا نماز صبح را برای اینکه هم آیندگان آن را با حضرت رسول(ص) درک کنند و هم روندگان، آن جناب [نماز صبح را] به دو رکعت اصلی باقی گذاشتند و چیزی به آن اضافه نکردند و معنای آیه «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا»[12] همین است؛ نماز صبح هم مشهود ملائکه شب است که می‌روند و هم ملائکه روز که می‌آیند، همچنین است که هم مسلمانان آن را شاهدند و هم ملائکه شب و هم ملائکه روز.[13]

*علت شکسته شدن نماز در سفر
امام رضا(ع) می­‌فرمایند: اینکه در سفر نماز شکسته می‌شود، به این علت است که نماز واجبی که خداوند عزّوجّل در ابتدا بر خلائق مقرر فرمود، تنها ده رکعت بود و بعداً هفت رکعت دیگر به وسیله حضرت رسول اکرم(ص) به آن افزود، پس خداوند عزّوجّل آن هفت رکعت زیادی (اضافه شده) را از بندگانش در سفر ساقط کرد، به علت وضع خاصی که سفر دارد و رنج و مشقت آن.[14]

به بیانی دیگر، مسأله شکسته شدن نمازهای چهار رکعتی مسافر و لزوم افطار روزه از احکام امتنانی خداوند است؛ یعنی چون غالباً مسافرت با دشواری‌هایی همراه است. خداوند برخی از احکام خویش را در این زمینه تخفیف داده تا تسهیل بر مکلفان باشد، این حکمت هم اکنون نیز پابرجا است؛ یعنی، هر چند مسافرت­‌ها از گذشته آسان­تر است، لیکن اکنون نیز از خستگی و رنج تهی نیست.

در خصوص شکسته نشدن نماز مغرب، فضل­ بن­ شاذان از حضرت رضا(ع) نقل می­‌کند که فرمودند: نماز مغرب در سفر کم نمی­‌شود و کامل به جای آورده شود؛ زیرا آن یکبار قصر شده است.[15] توضیح اینکه حضرت فرمودند: نماز مغرب یک بار قصر شده است، بدین جهت است که اصل نماز دو رکعت بود و حضرت به نماز دو رکعت دیگر اضافه کردند، فرمودند: مگر به نماز مغرب که به آن یک رکعت اضافه نمودند، یک رکعت خود شکسته است، چون نصف دو رکعت است در سفر قصر نمی‌شود.[16]

*پی‌نوشت‌ها:
[1]. ر.ک ترجمه تفسیر المیزان، محمدباقر موسوی همدانی، ج5 ص 101.

[2]. ظاهرا (مَوْقُوتا) وقت در نماز، کنایه باشد از ثبات و عدم تغیر و خلاصه کلام اینکه ظاهر لفظ منظور نیست، و نمى‏خواهد بفرماید نماز فریضه‏اى است داراى وقت بلکه مى‏خواهد بفرماید: فریضه‏اى است لا یتغیر و ثابت و بنا بر این اطلاق موقوت بر کلمه کتاب، اطلاق ملزوم بر لازمه چیزى است. و مراد از کتاب موقوت، کتابى مفروض و ثابت و غیر متغیر است. مى‏خواهد بفرماید: نماز به حسب اصل، دگرگونگى نمى‏پذیرد.(ترجمه تفسیر المیزان ج 5، ص 101)

[3]. أنعام: 160.

[4]. وَ بِإِسْنَادهِ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبِی سَیِّدَ الْعَابِدِینَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَهْ أَخْبِرْنِی عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرهُ رَبُّهُ عزّوجل بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ- ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَسَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِsلا یَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ عزّوجل وَ لَا یُرَاجِعُهُ فِی شَیْ‏ءٍ یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ رَدُّ شَفَاعَةِ أَخِیهِ مُوسَى- فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَاتٍ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَتِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ عزّوجل وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَاتٍ وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى ع- أَنْ یَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ عزّوجل وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ‏فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّوجَلَ‏ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» أَ لَا تَرَى أَنَّهُ لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ- فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ‏ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ. (الفقیه،ج 1، ص 198)

[5]. المیزان،ج 13،ص 246.

[6]. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏. إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏. (نجم: 4و5).

[7]. لِأَنَّ أَصْلَ الصَّلَاةِ إِنَّمَا هِیَ رَکْعَةٌ وَاحِدَةٌ لِأَنَّ أَصْلَ الْعَدَدِ وَاحِدٌ فَإِنْ نَقَصَتْ مِنْ وَاحِدَةٍ فَلَیْسَتْ هِیَ صَلَاةً فَعَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ الْعِبَادَ لَا یُؤَدُّونَ تِلْکَ الرَّکْعَةَ الْوَاحِدَةَ الَّتِی لَا صَلَاةَ أَقَلَّ مِنْهَا بِکَمَالِهَا وَ تَمَامِهَا وَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا  فَقَرَنَ إِلَیْهَا رَکْعَةً. (عیون أخبار الرضاg ، ج‏2، ص 10)

[8]. علل الشرائع، ترجمه محمدجواد ذهنى تهرانى، ج‏2، ص77.

[9]. اگر اسلام می‌خواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با شراب، این بلای بزرگ عمومی آن زمان به مبارزه برخیزد ممکن نبود. لذا از روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست مردم آن زمان نفوذ کرده بود، استفاده کرده است‌. بر این اساس‌، نخست در بعضی آیات‌(نحل‌،67) اشاره به زشتی این کار کرده است‌. بعد در آیاتی (بقره‌:219؛ نسأ:43) به صورت قاطعانه‌تر به این مهم پرداخته است‌. در نهایت در آیات 90 ـ 92 مائده برای اجتناب حرمت شراب حکم قطعی صادر کرده است‌. نماز نیز ناظر به ظرفیت مردم به مرور به رکعات کامل خود رسید.

[10]. فَفَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَصْلَ الصَّلَاةِ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ أَنَّ الْعِبَادَ لَا یُؤَدُّونَ هَاتَیْنِ الرَّکْعَتَیْنِ بِتَمَامِ مَا أُمِرُوا بِهِ وَ کَمَالِهِ فَضَمَّ إِلَى الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَکْعَتَیْنِ رَکْعَتَیْنِ لِیَکُونَ فِیهَا تَمَامُ الرَّکْعَتَیْنِ الْأُولَیَیْنِ. عیون أخبار الرضا، ج‏2، ص 108؛ روح الله خمینی، سرالصلاة،ص 35.

[11]. طهرانی، اسرار الصلاة، ص 288.

[12]. اسراء: 77.

[13]. المیزان، ج13، ص 246.

[14]. فَإِنْ قَالَ فَلِمَ قُصِّرَتِ الصَّلَاةُ فِی السَّفَرِ قِیلَ لِأَنَّ الصَّلَاةَ الْمَفْرُوضَةَ أَوَّلًا إِنَّمَا هِیَ عَشْرُ رَکَعَاتٍ وَ السَّبْعُ إِنَّمَا زِیدَتْ عَلَیْهَا بَعْدُ فَخَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُمْ تِلْکَ الزِّیَادَةَ لِمَوْضِعِ السَّفَرِ وَ تَعَبِهِ وَ نَصَبِهِ وَ اشْتِغَالِهِ بِأَمْرِ نَفْسِهِ وَ ظَعْنِهِ‏  وَ إِقَامَتِهِ لِئَلَّا یَشْتَغِلَ عَمَّا لَا بُدَّ لَهُ مِنْ‏ مَعِیشَةٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ تَعَطُّفاً عَلَیْهِ إِلَّا صَلَاةَ الْمَغْرِبِ فَإِنَّهَا لَمْ تُقَصَّرْ لِأَنَّهَا صَلَاةٌ مَقْصُورَةٌ فِی الْأَصْلِ. (من لایحضره الفقیه،ج 2،ص 137)

[15]. همان.

[16]. ایوب نظری، اسرار و شگفتی‌های نماز، 126.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۵
محمد جواد آقایی میبدی

نمازهای واجب یومیه 1پنج است: ظهر و عصر، هر کدام چهاررکعت، مغرب سه رکعت، عشا چهاررکعت، صبح دو رکعت2.
1- وحید: غیر از جمعه...
2- صافی: و نماز جمعه هم از نمازهای روزانه است.
(مسأله 728)در سفر1 باید نمازهای چهار رکعتی را با شرایطی که گفته می شود دو رکعت خواند.
1- وحید: و خوف...
مسأله اختصاصی
بهجت: مسأله 611- نمازگزار برای بجا آوردن نماز صحیح چند شرط را باید قبل از نماز رعایت کند؛ اوّل: طهارت، که مسائل آن گذشت. دوم: وقت هر نماز . سوم: قبله. چهارم: پوشش در حال نماز و شرایط آن. پنجم: مکان نمازگزار و مسائل مربوط به آن؛ و تفصیل هر یک از شرایط و سایر مستحبات بیان خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۵
محمد جواد آقایی میبدی

شروع نماز


تکبیرة الاحرام
"نماز" با گفتن "الله اکبر" آغاز می شود، گفتن "الله اکبر" در آغاز نماز به معنای جدایی از غیر خدا و پیوستن به اوست.

اعلام بزرگی پروردگار و دوری جستن از تمام قدرتهای دروغین است.

با این تکبیر به حریم نماز وارد می شویم و برخی کارها بر ما حرام می شود.

 هنگامی که نماز را شروع می کنیم باید متوجه باشیم که چه نمازی را می خوانیم؛ مثلا نماز ظهر است یا عصر و آن را تنها برای اطاعت فرمان خداوند بجا آوریم که این همان "نیت" است و از اجزای اصلی نماز به شمار می آید.

 از آغاز تا پایان نماز باید از این کارها که نماز را باطل می کند بپرهیزیم:

1- خوردن و آشامیدن.

2- روی از قبله برگرداندن.

3- سخن گفتن.

4- خندیدن.

5- گریستن.

6- بهم زدن صورت نماز. مثل راه رفتن.

7- کم یا زیاد کردن اجزای اصلی نماز؛ مانند رکوع.

هنگام گفتن "الله اکبر" مستحب است، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببریم.

 قرائت
 پس از گفتن "الله اکبر" سوره حمد را می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم
 (الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ  الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ  مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَالمُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّین  

 

  قرائت پس از سوره حمد، یک سوره دیگر از قرآن را می خوانیم به عنوان نمونه، می توان سوره توحید را خواند:

سوره توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ )
 
پسرها و مردان باید نماز صبح و مغرب و عشا، حمد و سوره را (در رکعت اول و دوم) بلند بخوانند ولی دخترها وبانوان، اگر نا محرم صدای آنان را نشنوند می توانند بلند بخوانند و در نماز ظهر عصر همه باید حمد وسوره را آهسته بخوانند.

انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که اصلا نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و بهتر آن است که نماز را به جماعت بجا آورد.

 رکوع
پس از تمام شدن حمد وسوره سر به رکوع خم می کنیم و دستها را به زانوها می گذاریم و می گوییم:

"سبحان ربی العظیم وبحمده"
و یا می گوییم: "سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله"
 
سجده
سپس سر از رکوع برداشته (می ایستیم) و آنگاه به سجده می رویم و هفت عضو بدن؛ یعنی پیشانی، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمین گذاشته و می گوییم:

"سبحان ربی الاعلی وبحمده"

یا "سبحان الله" را سه مرتبه تکرار می کنیم.

در سجده نماز، باید پیشانی را روی خاک یا سنگ یا چیزهای دیگری از زمین بگذاریم.

سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و برای خوراک و پوشاک انسان مصرف نمی شود نیز صحیح است.

مهر نماز که بیشتر در بین ما معمول است، در حقیقت قطعه خاک پاکیزه ای است که نمازگزار همراه خود دارد تا برای سجده، پیشانی را روی آن بگذارد.

 سجده دوم
پس از سجده اول ، می نشینیم و بار دیگر به سجده رفته و سجده دوم را مانند سجده اول بجا می آوریم.

با تمام شدن سجده دوم، یک رکعت نماز به پایان می رسد؛ یعنی تا بدینجا، رکعت اول نماز را خوانده ایم، بنابراین بطور خلاصه، رکعت اول نماز عبارت است از:

1- تکبیره الاحرام (گفتن "الله اکبر" در آغاز نماز).

2- قرائت (خواندن حمد و سوره).

3- رکوع و ذکر آن.

4- دو سجده و ذکر آنها.

 رکعت دوم
پس از تمام شدن رکعت اول نماز، بدون آن که صورت نماز به هم بخورد و یا فاصله ای ایجاد شود، از جا برخاسته، بار دیگر می ایستیم و حمد و سوره را به همان ترتیبی که در رکعت اول نماز گفته شد، می خوانیم.

 قنوت
در رکعت دوم نمازهای روزانه، بعد از تمام شدن حمد و سوره و قبل از رکوع، مستحب است، دستها را روبروی صورت گرفته ودعایی بخوانیم؛ این عمل را "قنوت" گویند.

در قنوت می توان این دعا را خواند:

"ربنا آتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسن وقنا عذاب النار"

پیامبر خدا (ص) فرمود: "کسی که قنوت نمازش طولانی تر باشد، حسابرسی او در روز قیامت راحت تر است".

پس از قنوت، رکوع وسجده ها را مانند رکعت اول بجا می آوریم.

 تشهد
در رکعت دوم هر نماز، پس از تمام شدن سجده دوم باید در حالی که رو به قبله نشسته ایم "تشهد" بخوانیم؛

یعنی بگوییم:
"اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله اللهم صل علی محمد وال محمد"

سلام
تا اینجا رکعت دوم نماز هم تمام می شود و اگر نماز دو رکعتی باشد؛ مانند نماز صبح، بعد از تشهد، با گفتن سلام، نماز را تمام می کنیم؛ یعنی می گوییم:

السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته

السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
 
اکنون نماز صبح را فرا گرفتیم و چنانچه نمازی که می خوانیم سه رکعتی یا چهار رکعتی باشد، باید در رکعت دوم، بعد از خواندن تشهد، بدون آن که سلام نماز را بگوییم، بایستیم و رکعت سوم نماز را بخوانیم.
 
رکعت سوم
رکعت سوم نماز هم مانند رکعت دوم است، با این تفاوت که در رکعت دوم باید با حمد و سوره بخوانیم، ولی در رکعت سوم، سوره و قنوت ندارد و فقط "حمد" را می خوانیم و یا به جای حمد، سه مرتبه می گوییم:

"سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ واللهُ اکبرُ"


 پس اگز نماز مغرب می خوانیم، باید بعد از سجده دوم (در رکعت سوم) تشهد بخوانیم وبا سلام، نماز را پایان دهیم.

 رکعت چهارم
اگر نمازی که می خوانیم چهار رکعتی باشد؛ یعنی: نماز ظهر یا عصر یا عشا؛ پس از سجده ها (در رکعت سوم) بدون آن که تشهد یا سلام را بخوانیم، می ایستیم و رکعت چهارم را مانند رکعت سوم انجام می دهیم و در پایان نماز؛ یعنی پس از سجده دوم می نشینیم و تشهد و سلام را می خوانیم و نماز را تمام می کنیم.

 خلاصه نماز
 اکنون که چگونگی نمازهای روزانه بیان شد، یاد آوری این نکته لازم است که؛ آنچه در نماز خوانده می شود و یاد گرفتن آنها لازم است، تنها بیست جمله می باشد، پس یادگیری نماز را دشوار ندانیم، و این دستور زندگی ساز اسلام را کوچک نشماریم بلکه با چند ساعت صرف و چند مرتبه تکرار این جملات، به آسانی می توان نماز را فراگرفت. برای توجه بیشتر، با حذف جمله های تکراری، بیست جمله واجب نماز را یاد آور می شویم:
 
1-   "اللهُ اَکبَر"

2-   بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِیمِ

3-   الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

4-   الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ

5-   مَـالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

6-   إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

7-   اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ

8-   صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ

9-   غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ

10-  قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ

11-  اللَّهُ الصَّمَدُ

12- لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ

13- وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ

14- سُبحانَ ربٌی العظیمِ وَبحمدهِ

15- سُبحانَ ربٌی الاعلی وَبحمدهِ

16- اشهَدُ اَن لا اِلهَ الا اللهُ وَحدهُ لا شریکَ لَهُ

17- واشهدُ انٌ محمداً عبدُهُ ورَسُولُهُ

18- اللهُمٌ صَلٌ علی محمٌَدٍ والِ مُحمٌد

19- سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ واللهُ اکبرُ

20- السٌلامُ عَلیکُم ورحمة اللهِ وبرکاتُهُ

 ترجمه نماز
  ·     "اللهُ اَکبَر": "خداوند از هر کس و هر چند بزرگتر است".
  ·      بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِیمِ: "بنام خداوند بخشنده مهربان".
  ·      الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ: "ستایش، مخصوص پرودگار جهانیان است".
 ·       الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ: "خدای بخشنده و مهربان".
 ·       مَـالِکِ یَوْمِ الدِّینِ: "صاحب روز پاداش (قیامت)".
  ·      إیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ: "تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم".
  ·     اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ: "ما را به راه راست هدایت فرما".
  ·       صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ : "راه آنان که به آنها نعمت دادی".
  ·      غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ: "نه راه کسانی که بر آنها خشم شده است".
  ·       وَلاَ الضَّالِّینَ: "و نه راه گمراهان".
  ·      قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ : "بگو اوست خدای یکتا".
  ·      اللَّهُ الصَّمَدُ : "خدای بی نیاز".
  ·      لمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ: "خدایی که نه فرزند کسی است و نه فرزندی دارد".
  ·      وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ: "وهیچ کسی، همتای او نیست".
 ·  سُبحانَ ربٌی العظیمِ وَبحمدهِ: "پروردگار بزرگ من پیراسته و منزه است و او را ستایش می کنم".
  ·   سُبحانَ ربٌی الاعلی وَبحمدهِ: "پروردگار من از همه کس بالاتر و منزه است و او را می ستایم"
  ·   اشهَدُ اَن لا اِلهَ الا اللهُ وَحدهُ لا شریکَ لَهُ: "گواهی می دهم که جز آفریدگار، خدایی نیست و یکتا و بی همتاست و شریک ندارد".
  ·    واشهدُ انٌ محمداً عبدُهُ ورَسُولُهُ: "وگواهی می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده خداوند است".
  ·     اللهُمٌ صَلٌ علی محمٌَدٍ والِ مُحمٌد: "خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست".
  ·     سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ واللهُ اکبرُ: "خداوند از هر عیبی پاک و منزه است و حمد و سپاس مخصوص خداوند است و جز او پروردگاری نیست و خدا بزرگتر و برتر از هر چیز است".
   ·     السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته: "سلام و رحمت و برکات پروردگار بر تو باد ای پیامبر".
  ·     السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین: "سلام بر ما (نمازگزاران) و بر بندگان نیکوکار خداوند".
   ·   السٌلامُ عَلیکُم ورحمة اللهِ وبرکاتُهُ: "سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما (مؤمنین) باد".
   ·     ربنا اتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسنة وقنا عذاب النار: "پروردگارا!: هم دنیا و هم در آخرت، به ما نیکی عنایت فرما و ما را از عذاب آتش جهنم نگه دار".

 احکام نماز
1- اگر نمازگزار پیش از آنکه به مقدار رکوع خم شود و بدنش آرام گیرد عمداً ذکر رکوع را بگوید، نمازش باطل است.

2- اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارد نمازش باطل است.

3- واجب است نمازگزار بعد از رکوع بطور کامل بایستد و سپس به سجده برود و چنانچه عمداً بطور کامل نایستد نمازش باطل است.

4- اگر کسی پیش از آنکه پیشانی اش به زمین برسد و آرام گیرد، عمداً ذکر سجده را بگوید، نمازش باطل است و چنانچه از روی فراموشی باشد باید دو باره در حال آرام بودن، ذکر را بگوید.

5- نمازگزار باید بعد از تمام شدن ذکر سجده اول بنشیند تا بدن آرام گیرد و دو باره به سجده رود.

6- اگر نمازگزار پیش از تمام شدن ذکر، عمداً سر از سجده بردارد نمازش باطل است.

7- بهتر است در نماز بر خاک قبر امام حسین (ع) سجده کنیم که یادآور جهاد و شهادت برترین انسانها، در راه مکتب اسلام است و این عمل، هر روز به ما درس ایثار وفداکاری می دهد.

8- سجده برای غیر خدا حرام است؛ چرا که سجده حالت بندگی انسان است و عبادت و بندگی تنها در پیشگاه پروردگار و به دستور او صحیح است.

 برخی از مستحبات نماز

1- پس از تمام شدن قرائت و قبل از رکوع، مستحب است "الله اکبر" بگوییم.

2- بعد از برخاستن از رکوع، مستحب است "الله اکبر" بگوییم و بهتر است این جمله را هم بگوییم: "سمع الله لمن حمده".

3- قبل از سجده ها و بعد از آنها، مستحب است "الله اکبر" بگوییم.

4- بین دو سجده مستحب است بگوییم:

"استغفر الله ربی واتوب الیه"

5- در پایان هر رکعت و هنگام برخاستن برای رکعت بعد، مستحب است بگوییم: "بحول الله وقوته اقوم واقعد".

تعقیب نماز
تعقیب نماز، ادامه دادن حالت عبادت است بعد از نماز.

مستحب است انسان، بعد از نماز، مقداری مشغول گفتن ذکر و خواندن دعا و قرآن شود ولازم نیست دعاها را به عربی بخواند و از بهترین تعقیبها، برای همه نمازها، تسبیحات معروفی است که پیامبر اکرم (ص) به دختر گرامیش حضرت زهرا (ع) آموخت و به "تسبیحات حضرت زهرا" معروف است، و آن عبارت است از:

 الله اکبر...............................34 مرتبه

الحمد لله..............................33 مرتبه

سبحان الله...........................33 مرتبه

 ونیز مستحب است، سجده شکر بجا آوریم؛ یعنی به قصد شکر نعمتهای پروردگار، به سجده رفته وصد مرتبه یا سه مرتبه و یا یک مرتبه بگوییم: "شکراً لله".

نماز جماعت
یکی از مراسم پرشگوه و با عظمت اسلامی، "نماز جماعت" است.


نماز جماعت تجلی وحدت مسلمانان و تشکل آنان در هر صبح و شام است. در روایات اسلامی برای شرکت در نماز جماعت، ثواب بسیاری شمرده شده است، تا جایی که اگر تعداد نمازگزاران، بیش از ده نفر باشد، ثواب آن قابل شمارش نیست. در احکام اسلامی نیز به مسائل بسیاری بر می خوریم که حکایت از اهمیت بسیار زیاد نماز جماعت دارد و در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:


1- شرکت در نماز جماعت برای همه کس مستحب است، به خصوص برای همسایه مسجد.


2- سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.


3- شرکت نکردن در نماز جماعت، از روی بی اعتنایی جایز نیست.


4- مستحب است، انسان، صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.


5- نماز جماعت، از نماز اول وقت، که به تنهایی خوانده می شود برتر است، هرچند نماز جماعت اول وقت خوانده نشود.


6- نماز جماعتی که مختصر خوانده می شود، از نماز طولانی که به جماعت نیست، بهتر است.


7- وقتی که جماعت برپا می شود، کسی که نمازش را به تنهایی خوانده مستحب است دو باره به جماعت بخواند.


با توجه به مسائلی که بیان شد، به اهمیت نماز جماعت پی می بریم. پس بکوشیم تا از اجتماع هر روز مسلمانان جدا نمانیم و از ثواب بسیار زیاد آن محروم نشویم.

احکام نماز جماعت
1- در نماز جماعت، یک نفر با تقوا که نماز را بطور صحیح می خواند، به عنوان امام جماعت، پیشاپیش جمعیت ایستاده و قبل از دیگران نماز را شروع کرده و دیگران در نماز از او پیروی می کنند.


2- کمترین افراد برای تشکیل نماز جماعت، دو نفر می باشد که یک نفر "امام جماعت" و دیگری "مأموم" است.


3- در رکعت اول و دوم نماز، وقتی که امام جماعت حمد وسوره را می خواند. بر دیگران لازم نیست، حمد و سوره را بخوانند بلکه به قرائت امام گوش فرا می دهند ولی بقیه اعمال نماز را باید انجام دهند.


4- مأموم نباید پیش از امام، نماز را شروع کند و کارهای نماز مانند رکوع وسجده را هم نباید جلوتر از او انجام دهد.


5- مأموم نباید جلوتر از امام جماعت باشد، بلکه کمی عقب تر می ایستد.


6- فاصله بین امام و مأموم وصف ها نباید زیاد باشد.


7- اگر برای نماز جماعت، اذان و اقامه گفته باشند، بر مأموم، خواندن آنها مستحب نیست.
 
نماز جمعه
یکی از نمازهایی که باید به جماعت خوانده شود و به تنهایی نمی توان خواند، نماز بسیار با عظمت جمعه است.


نماز جمعه زیباترین گردهمایی هفتگی مسلمانان و عالی ترین عبادت سیاسی هر هفته خداپرستان است.


در این نماز، امام جمعه نمازگزاران را به تقوا و پاکدامنی توصیه می کند و آنها را با مسائل سیاسی و اقتصادی جهان اسلام آگاه می سازد.


حضرت امام خمینی (قدس سره) در باره اهمیت این اجتماع باشکوه، چنین نگاشته اند:
"نماز جمعه و دو خطبه آن، از مراسم بزرگ مسلمانان است؛ مانند مراسم حج. وافسوس که مسلمانان از وظایف مهم سیاسی – اسلامی خود در این مراسم غفلت کرده اند. اسلام با تمام امورش، دین سیاست است و این مطلب برای هر کس که آگاهی کمی از احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام داشته باشد آشکار است و هرکس گمان کند که دین از سیاست جداست فردنادانی است که نه اسلام را شناخته و نه سیاست را".

احکام نماز جمعه
1- نماز جمعه دو رکعت است (مانند نماز صبح) و دو قنوت مستحبی دارد؛ یکی در رکعت اول، قبل از رکوع و دیگری در رکعت دوم، پس از رکوع.


2- نماز جمعه، اول ظهر روز جمعه و به جای نماز ظهر خوانده می شود.


3- خواندن دو خطبه، توسط امام جمعه، قبل از نماز، واجب است.


4- وقتی که امام جمعه، خطبه های نماز جمعه را می خواند، بر شرکت کنندگان واجب است، به خطبه ها گوش دهند، و سخن گفتن به هنگام ایراد خطبه ها مکروه است، بلکه اگر به سبب سخن گفتن، نتواند به خطبه ها گوش دهد، سکوت لازم است. همچنین هنگام ایراد خطبه ها، خواندن نماز مستحبی یا کتاب و روزنامه و انجام دادن کارهایی که مانع گوش دادن به خطبه ها است، خلاف است.


5- اگر کسی به خطبه اول یا هر دو خطبه نرسد، بازهم، شرکت در نماز جمعه فضیلت دارد و جایگزین نماز ظهر می شود.

 نماز مسافر
1- انسان باید در سفر، نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت (شکسته) بخواند، به شرط آنکه مسافرتش از هشت فرسخ که حدود 45 کیلومتر است کمتر نباشد.


2- اگر مسافر از جایی که نمازش تمام است، مثل وطن حد اقل، چهار فرسخ می رود و چهار فرسخ برمی گردد، نمازش در این سفر هم شکسته است.


3- اگر انسان به جایی سفر کند و بخواهد در آن جا ده روز یا بیشتر بماند باید نماز را تمام بخواند و چنانچه کمتر از ده روز می ماند نمازش در آنجا شکسته است ولی در بین راه هنگام رفتن یابرگشتن از سفر، نماز را باید شکسته بخواند.


4- در وطن باید نماز را تمام بخواند، هر چند کمتر از ده روز در آنجا بماند مثلا از مسافرتی برگشته وچند روزی در وطن می ماند و دو باره به مسافرت می رود.


5- وطن، شهر یا روستایی است که انسان برای زندگی همیشگی خود اختیار کرده است، خواه در آنجا به دنیا آمده باشد و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده است.


6- اگر انسان به جایی سفر کند ونداند در آنجا ده روز می ماند یا نه، اگر با همین حال سی روز در آنجا بماند، پس از سی روز باید نماز را تمام بخواند.

نماز آیات
وقتی خورشید یا ماه بگیرد یا زلزله ای رخ دهد، بر خدا پرستان است که به خدای خود پناه آورده، دو رکعت "نماز آیات" بجا آورند. گزاردن چنین نمازی کنایه از این است که اینگونه حوادث نشانه هایی از قدرت الهی و نظم و حساب دقیق عالم طبیعی است.
خواندن این نماز، انسان را از خُرافات و خیال های بیهوده باز می دارد و متوجه آفریدگار هستی می نماید و همچنین سبب فرونشستن ترس و دلهره وآرامش دل ها می شود.


چگونگی نماز آیات
نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد و قبل از هر رکوع حمد و سوره خوانده می شود و یا سوره ای را پنج قسمت کرده و قسمت اول را قبل از رکوع اول، بعد از حمد می خوانیم وبه رکوع می رویم، سپس از رکوع برخاسته و بدون خواندن حمد قسمت دوم آن سوره را می خوانیم و به رکوع می رویم، پس از رکوع قسمت سوم آن را می خوانیم و باز به رکوع می رویم سپس می ایستیم و همچنین تا رکوع پنجم و سپس به سجده می رویم و رکعت دوم را هم به همین ترتیب بجا می آوریم.
اکنون به عنوان نمونه، نماز آیات را به شکل کوتاه آن با تقسیم سوره "اخلاص" بیان می کنیم:
- با گفتن "الله اکبر" نماز را شروع می کنیم.


- بعد از تکبیر، سوره حمد را می خوانیم و پس از حمد "بسم الله الرحمن الرحیم" را می گوییم.


- سپس به رکوع می رویم (در تمام رکوع ها باید ذکر رکوع گفته شود).


- از رکوع سر بر می داریم و بدون آنکه سوره حمد را بخوانیم، می گوییم: "قل هو الله احد".
- بعد به رکوع دوم می رویم.


- پس از رکوع دوم می خوانیم: "الله الصمد".


- باز به رکوع می رویم.


- پس از رکوع سوم می خوانیم: "لم یلد ولم یولد".


- باز به رکوع رفته، پس از رکوع چهارم می خوانیم:


"ولم یکن له کفواً احد".


- سپس رکوع پنجم را بجا آورده، سر از رکوع برداشته و به سجده می رویم.


- پس از سجده دوم، یک رکعت دیگر، مانند رکعت اول بجا می آوریم و با تشهد و سلام، نماز را تمام می کنیم.

قنوت نماز آیات
در نماز آیات هم خواندن قنوت مستحب است و زمان آن، در رکعت دوم، بعد از تمام شدن سوره، قبل از رکوع پنجم، است.
 
نماز بر میت
هرگاه مسلمانی، از دنیا برود، پس از انجام غسل و کفن، باید بر او نماز بخوانند، این نماز ممکن است توسط یک نفر خوانده شود و یا افرادی آن را به جماعت بخوانند.

چگونگی نماز میت
میت را باید روبروی نمازگزار طوری قرار دهند که وقتی برای نماز رو به قبله می ایستد، سر میت طرف راست نمازگزار باشد.


این نماز رکوع و سجده وتشهد و سلام ندارد و تنها، پنج تکبیر و چند ذکر و دعاست. بدین ترتیب که نمازگزار با نیت و گفتن "الله اکبر" نماز را شروع می کند.


سپس می گوید:
"اشهدُ ان لا اله الا اللهُ وان محمداً رسول الله"
بعد از آن، تکبیر دوم را می گوید و بعد می خواند:

"اللهم صل علی محمد وال محمد"


وبعد از تکبیر سوم باید بگوید:
"اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات"


وبعد از تکبیر چهارم می گوید:
"اللهم اغفر لهذا المیت"


وبعد تکبیر پنجم را بگوید و با گفتن تکبیر پنجم، نماز هم تمام می شود.
نماز میت اگر به همین مقدار خوانده شود، کافی است، گرچه بهتر است دعاها وذکرهای مفصل آن خوانده شود.
 
نمازهای مستحبی
چنانکه گذشت، نمازهای مستحبی بسیار است و در این نوشته نمی گنجد، ولی از آنجا که عاشقان مایلند در اوقات فراغت، به مستحبات بپردازند، برخی از آنها را می آوریم: ناگفته نماند که به نماز مستحبی "نافله" نیز می گویند.
 
نافله های روزانه
نافله نماز صبح: دو رکعت پیش از نماز صبح.
نافله نماز ظهر: هشت رکعت (چهار رکعت نماز دو رکعتی) پیش از نماز ظهر.
نافله نماز عصر: هشت رکعت، پیش از نماز عصر.
نافله نماز مغرب: چهار رکعت، بعد از نماز مغرب.
نافله نماز عشا: دو رکعت بعد از عشا (نشسته خوانده می شود).
در بین این نمازها، نافله نماز صبح و نافله نماز عشا ثواب بیشتری دارد و سفارش زیادتری نسبت به آنها شده است.

نماز شب
نماز شب یازده رکعت است که از نیمه شب تا اذان صبح خوانده   می شود و ثواب بسیار دارد، بدین ترتیب:


هشت رکعت (چهار نماز دو رکعتی) به نیت نافله شب.
دو رکعت به نیت نماز شفع.
یک رکعت به نیت نماز وتر.


نماز غفیله
یکی دیگر از نمازهای مستحبی، نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۳
محمد جواد آقایی میبدی